پارت ۲۸ : عشق و سرنوشت
گیسو : روزی که ما بورس کره رو اوردیم رفتیم خونه و این خبر و به مامان بابا مون دادیم اونها هم خیلی خوشحال بودن شام رو با خوشحالی کنار همدیگه خوردیم نو گیسو چند تا طرح نا تموم داشتین برای همین رفتیم کاملش کردیم ولی گندم خیلی خوابش میومد برای همین رفتم براش قهوه درست کنم که صدای جر و بحث مامان بابام رو از پشت در شنیدم بابام میخواست گندم رو عروس کنه و شوهرشم چون پسر دوستش بود کره ای بود و پولش از کشتی بالا میرفت پدذم میخپاست بزور گندم رو بده به اونا ولی اون پسر فقط از سر هوس گندم رو میخواست که مامانم گفت شهرت هدس باز بودنش حرف اول غیبت های مردمه و هرش یکی مهموو تختش و تا وقتی مامانم هست پدرم حق اینکه یکبار دیگه اسم اون پسر رو بیاره نداره ولی درست شبه خاستگاری ما پرواز داشتیم به کره ولی با کمک مامان وقتی بابا نبود سریع تونستیم بیایم فرودگاه و بیایم کره ولی اون احمق اون کثافت اینجا هم دس از سر خواهرم بر نداشته تا حالا دوبار میخواسته به گندم تجاوز کنه ولی گندم با مهارت های دفاع شخصیش اون رو هر بار راهی بیمارستان میکرد حتی ما تا العان بالای ۵ تا خونمون رو عوض کردیم ولی اون اینجاهم دست از سرش بر نمیداره حتی اون کثافت یبار تو خواب گندم رو دزدید ولی پلیس گندم رو پیدا مرد ولی اون اشغال با پارتی که داره پلیس هیچ کاری بهش نداره
و العان هم دست از سر خواهرم بر نمیداره
یونگی : یعنی این دختر شیرین و مهربون همچین زندگی سختی رو بخاطر اون عوضی داشته
جونگ کوک : میکشمش همچین ادمایی لیاقت نفس کشیدن ندارن
نامجون : امشب رو که برای امنیت خودتون میاید پیش ما میمونید ولی فردا با مدیر برنامه صحبت میکنم راستش یه نقشه هایی دارم و اگه اینا عملی بشه اون پسر دیگه از ۲۰ کیلومتریتونم رد نمیشه
تهیونگ : اوممم میگم اسم اون پسر چیه
گیسو : پارک هیونجین
تهیونگ : بله !!!!! پارک هیونجین یه پسر قد
بلند موهاش قهوه ای تیره و پوستش سفید صداشم بم و حال بهم زنه اسم پدرشم پارک سوهونه درسته
گیسو : تو اینا رو از کجا میدونی
تهیونگ : اون مصبب همه بد بحتیای من توی دوران دبیرستان حتی العان گاهی اوقات میاد کرن ریزی یا بهم پیام میده من اون اشغال رو میکشم
یونگی : پسر اروم باش نکنه همون پسرس که گاه و بیگاه پیام میاداد یا تهدیدت
میکرد
تهیونگ : خوده کثافتش
یونگی : یعنی من اگه این کثافتو ببینمش خودم با دستای خودم میفرستمش اون دنیا
گیسو : حالا چرا اینقدر عصبانی
جیهوپ : چون اون کثافت اشغال به هممون یه نارویی زده
جونگ کوک : بم قشنگم اگه ببینتش کلش و میکنه
نامجون : سرمت تموم شده میگم بیان درش بیارن و بعدش دیگه بریم
گیسو: ممنون ولی ما امشب میریم خونه ی خودمون العان به چند تا بادییگار هاون زنگ
میزنم که بیان
و العان هم دست از سر خواهرم بر نمیداره
یونگی : یعنی این دختر شیرین و مهربون همچین زندگی سختی رو بخاطر اون عوضی داشته
جونگ کوک : میکشمش همچین ادمایی لیاقت نفس کشیدن ندارن
نامجون : امشب رو که برای امنیت خودتون میاید پیش ما میمونید ولی فردا با مدیر برنامه صحبت میکنم راستش یه نقشه هایی دارم و اگه اینا عملی بشه اون پسر دیگه از ۲۰ کیلومتریتونم رد نمیشه
تهیونگ : اوممم میگم اسم اون پسر چیه
گیسو : پارک هیونجین
تهیونگ : بله !!!!! پارک هیونجین یه پسر قد
بلند موهاش قهوه ای تیره و پوستش سفید صداشم بم و حال بهم زنه اسم پدرشم پارک سوهونه درسته
گیسو : تو اینا رو از کجا میدونی
تهیونگ : اون مصبب همه بد بحتیای من توی دوران دبیرستان حتی العان گاهی اوقات میاد کرن ریزی یا بهم پیام میده من اون اشغال رو میکشم
یونگی : پسر اروم باش نکنه همون پسرس که گاه و بیگاه پیام میاداد یا تهدیدت
میکرد
تهیونگ : خوده کثافتش
یونگی : یعنی من اگه این کثافتو ببینمش خودم با دستای خودم میفرستمش اون دنیا
گیسو : حالا چرا اینقدر عصبانی
جیهوپ : چون اون کثافت اشغال به هممون یه نارویی زده
جونگ کوک : بم قشنگم اگه ببینتش کلش و میکنه
نامجون : سرمت تموم شده میگم بیان درش بیارن و بعدش دیگه بریم
گیسو: ممنون ولی ما امشب میریم خونه ی خودمون العان به چند تا بادییگار هاون زنگ
میزنم که بیان
۶.۶k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.