شوهر سخت گیر من فصل دوم پارت ۳

«شوهر سخت گیر من فصل 𝟚»
ℙ𝕒𝕣𝕥 𝟛
«اون ادرس خونه ی پدر و مادر واقعی جونگ کوک رو بهش دادن و جونگ کوک هم رفت اونجا جونگ کوک ۲ سال اموزش دید برای ریس مافیا شدن ولی رئیس مافیا شدن هم یه چیز دیگه هم میخواست باید یه وارث داشته باشن پدر و مادر واقعی جونگ کوک به اون گفت که بره با یکی ازدواج کنه و باردارش کنه جونگ کوک به طور حرفه ای خودشو یه تاجر جا زد و با ا.ت ازدواج کرد برای همین اون دفعه ی اولی که ا.ت بچشو از دست داد جونگ کوک اونقدر اعصبانی شد جونگ کوک هر هفته یه بار با پدر و مادرش صحبت میکنه و هر سال یه بار میره دیدنشون»
*امیدوارم گیج نشده باشین*
*پایان فلش بک و توضیحات(بخدا خسته شدم) *


داشت کم کم خابم میبرد که گوشیم زنگ خورد
کوک:الو مامان خوبی
؟:........
کوک:من خوبم
؟:......
کوک:نه هنوز خبری نیستش
؟:.........
کوک:باشه خداحافظ
گوشی رو قطع کردم
مامانم همیشه میپرسه ا.ت بارداره یا نه اگه ا.ت باردار شد باید ببرم همونجا تا اونجا بچه رو بدنیا بیاره فقط زود ا.ت باردار بشه تا من یه زندگی راحت و هیجانی داشته باشم
ا.ت خیلی ناز داره اه بچه نمیخام بچه نمیخام اخه چرا خوب بچه های منم میشن یعنی بچه های منو نمیخاد تو شکمش نگه داره یا چیز دیگه ای


#فیک
#فیک_جونگکوک
#فیک_بی_تی_اس
#سناریو
#اسمات
#وانشات