Part 1
ویو ات :
امسال بدبختی به تمان معنا عه . هیچکس منو درک نمیکنه ، همه بخاطر قیافم مسخرم میکنن ، مخصوصا اون جئون عوضی (به بزرگی خودتون ببخشین 😔) و دوست دخترش ( تازه کشف شد دوست دختر داره 😁).
مامان بابام از هیچی خبر ندارن ، دلم هم نمیخواد بدونن . میگین قیافم چشه ؟
فقط جوش زدم ، واقعا بده ، از این مدرسه و دانش آموزاش متنفرم .
دوباره دارم به سمت اون مدرسه نفرت انگیز قدم برمیدارم . همه چی برای تیره ست ، چون
دیگه زندگی ای برام نمونده که روشن ببینمش ...
وارد حیاط مدرسه که شدم ، میتونستم صدای پچ پچ بقیه دربارم رو بشنوم .
بی خیال وخرد راهرو مدرسه شدم که همه با جیغ و شوق کنار کشیدن تا راه باز بشه .
بله خودش بود . آقای جئون با دوست دختر لوس و دوستاشون . اوففف ازش متنفرم .
اون چی داره ؟ فقط قیافه داره اخلاق مهمترین چیزیه که یک فرد باید داشته باشه .
_ میبینم زشت تر از قبل شدی ( پوزخند )
همه خندیدن ، وقتی ساکت شد گفتم
+ صورت منم مثل شعور و اخلاق تو زشته ( لبخند عصبی )
_ میبینم جرئت پیدا کردی ، راستی تا ۱ هفته دیگه مهمونیه . مطمئنن کسی نمیخواد باهات بیاد ، ولی مطمئن میشم زشت تر از همیشه بشی ( پوزخند )
+ ببینم این قیافت به چه دردت خورد ؟ من حداقل میدونم همه کسایی که اینجان چه شخصیتی دارن ، اونا با چهره من شخصیت واقعیشون رو نشون دادن ، همه فقط بلدن سواستفاده کنن . هممون میدونیم تو قیافه و پول و قدرت داری اما اخلاق چی ؟ همه هم میدونن ممکنه هر لحظه یک بلایی سرشون بیاری پس به خودشون زحمت نمیدن با واقعیت روبه رو شن و ادای آدمای عالی رو در میارن تا شاید تونستن از موقعیتت استفاده کنن . من شاید قیافه نداشته باشم ولی شما ها داشته باشین ، اما من عقل و اخلاق دادم شما نه ، فیفتی فیفتی ..... روز خوش .
بعد اینا اونجا رو ترک کردم و رفتم توی کلاس . همه عصبانی شده بودن . بالاخره ، حق با من بود . همه وارد کلاس شدن . جونگوکوک به نظر عصبی میومد .
میخواست بیاد سمت من که معلم اومد .
معلم : بهتره بشینی سر جات آقای جئون
رفت سر جاش نشست و هیونا ( دوست دخترش ) نشست کنارش .
بین درس همش صدای لاس زدنشون میومد .
معلم : دیگه بسه ، جونگ کوک ، پاشو برو کنار ات بشین
وقتی اینو گفت لرز افتاد به تنم . نه نه نههه نباید بیاد .
جونگ کوک پوزخندی زد و پاشد اومد کنارم نشست .
به درس گوش میکردم که جونگ کوک دستشو گذاشت رو رونم . لرزم گرفت . سرمو گرفتم پایین و به دستش زل زدم .سعی کردم دستشو بردارم ولی خیلی زورش زیاد بود .
معلم : خانم پارک ، بیا اینجا و این مسئله رو حل کن ( فامیلی ات عه و اینکه متوجه اینکه حواسشون پرته شده )
جونگ کوک پوزخندی زد و دستشو از روی رونم برداشت . با استرس رفتم پای تخته .
چند دقیقه فقط با استرس ماژیک رو گرفته بودم توی دستم و هیچ کاری نمیکردم .
؟ جالبه ات بلد نیست ( خنده )
.. آخه وقتی قیافش زشته چی بلد باشه ( خنده )
* بعد سه ساعت برای ما سخنرا....
با کنار رفتن من از جلوی تخته حرفشون قطع شد . کاملا سوال رو حل کردم . معلم تعجب کرده بود و فقط زل زده بود به تخته .
معلم : اما ... ما که هنوز این مبحث رو نخوندیم ( تعجب )
+ خب ... راستش از قبل بلد بودمش ، .... میتونم برم ؟
معلم : حتما
رفتم نشستم سر جام و چشم غره ای به جونگ کوک رفتم .
بعد اینکه کلاس تموم شد جونگ کوک با دوست دخترش رو دوستاشون دورم جمع شدن .
÷هی دختر جون ، فکر کردی کی ای ؟( علامت هیونا )
_یکی هوس مردن کرده ( پوزخند )
یهو یکی روی سرم پارچه کشید و بلندم کردن . وقتی پارچه رو برداشتن دیدم حیاط پشتی ایم . جونگ کوک بلندم کرد و با مشت زد توی دهنم که باعث شد دوباره بیوفتم ....
امسال بدبختی به تمان معنا عه . هیچکس منو درک نمیکنه ، همه بخاطر قیافم مسخرم میکنن ، مخصوصا اون جئون عوضی (به بزرگی خودتون ببخشین 😔) و دوست دخترش ( تازه کشف شد دوست دختر داره 😁).
مامان بابام از هیچی خبر ندارن ، دلم هم نمیخواد بدونن . میگین قیافم چشه ؟
فقط جوش زدم ، واقعا بده ، از این مدرسه و دانش آموزاش متنفرم .
دوباره دارم به سمت اون مدرسه نفرت انگیز قدم برمیدارم . همه چی برای تیره ست ، چون
دیگه زندگی ای برام نمونده که روشن ببینمش ...
وارد حیاط مدرسه که شدم ، میتونستم صدای پچ پچ بقیه دربارم رو بشنوم .
بی خیال وخرد راهرو مدرسه شدم که همه با جیغ و شوق کنار کشیدن تا راه باز بشه .
بله خودش بود . آقای جئون با دوست دختر لوس و دوستاشون . اوففف ازش متنفرم .
اون چی داره ؟ فقط قیافه داره اخلاق مهمترین چیزیه که یک فرد باید داشته باشه .
_ میبینم زشت تر از قبل شدی ( پوزخند )
همه خندیدن ، وقتی ساکت شد گفتم
+ صورت منم مثل شعور و اخلاق تو زشته ( لبخند عصبی )
_ میبینم جرئت پیدا کردی ، راستی تا ۱ هفته دیگه مهمونیه . مطمئنن کسی نمیخواد باهات بیاد ، ولی مطمئن میشم زشت تر از همیشه بشی ( پوزخند )
+ ببینم این قیافت به چه دردت خورد ؟ من حداقل میدونم همه کسایی که اینجان چه شخصیتی دارن ، اونا با چهره من شخصیت واقعیشون رو نشون دادن ، همه فقط بلدن سواستفاده کنن . هممون میدونیم تو قیافه و پول و قدرت داری اما اخلاق چی ؟ همه هم میدونن ممکنه هر لحظه یک بلایی سرشون بیاری پس به خودشون زحمت نمیدن با واقعیت روبه رو شن و ادای آدمای عالی رو در میارن تا شاید تونستن از موقعیتت استفاده کنن . من شاید قیافه نداشته باشم ولی شما ها داشته باشین ، اما من عقل و اخلاق دادم شما نه ، فیفتی فیفتی ..... روز خوش .
بعد اینا اونجا رو ترک کردم و رفتم توی کلاس . همه عصبانی شده بودن . بالاخره ، حق با من بود . همه وارد کلاس شدن . جونگوکوک به نظر عصبی میومد .
میخواست بیاد سمت من که معلم اومد .
معلم : بهتره بشینی سر جات آقای جئون
رفت سر جاش نشست و هیونا ( دوست دخترش ) نشست کنارش .
بین درس همش صدای لاس زدنشون میومد .
معلم : دیگه بسه ، جونگ کوک ، پاشو برو کنار ات بشین
وقتی اینو گفت لرز افتاد به تنم . نه نه نههه نباید بیاد .
جونگ کوک پوزخندی زد و پاشد اومد کنارم نشست .
به درس گوش میکردم که جونگ کوک دستشو گذاشت رو رونم . لرزم گرفت . سرمو گرفتم پایین و به دستش زل زدم .سعی کردم دستشو بردارم ولی خیلی زورش زیاد بود .
معلم : خانم پارک ، بیا اینجا و این مسئله رو حل کن ( فامیلی ات عه و اینکه متوجه اینکه حواسشون پرته شده )
جونگ کوک پوزخندی زد و دستشو از روی رونم برداشت . با استرس رفتم پای تخته .
چند دقیقه فقط با استرس ماژیک رو گرفته بودم توی دستم و هیچ کاری نمیکردم .
؟ جالبه ات بلد نیست ( خنده )
.. آخه وقتی قیافش زشته چی بلد باشه ( خنده )
* بعد سه ساعت برای ما سخنرا....
با کنار رفتن من از جلوی تخته حرفشون قطع شد . کاملا سوال رو حل کردم . معلم تعجب کرده بود و فقط زل زده بود به تخته .
معلم : اما ... ما که هنوز این مبحث رو نخوندیم ( تعجب )
+ خب ... راستش از قبل بلد بودمش ، .... میتونم برم ؟
معلم : حتما
رفتم نشستم سر جام و چشم غره ای به جونگ کوک رفتم .
بعد اینکه کلاس تموم شد جونگ کوک با دوست دخترش رو دوستاشون دورم جمع شدن .
÷هی دختر جون ، فکر کردی کی ای ؟( علامت هیونا )
_یکی هوس مردن کرده ( پوزخند )
یهو یکی روی سرم پارچه کشید و بلندم کردن . وقتی پارچه رو برداشتن دیدم حیاط پشتی ایم . جونگ کوک بلندم کرد و با مشت زد توی دهنم که باعث شد دوباره بیوفتم ....
۸.۳k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.