مرگ تا عشق پارت ۳۱

(فلش بک)
ات میخواستم بهت بگم بهت چرا من به سرپرستی قبول کردم :
پدر بزرگ من ۲ سال پیش مرد من با پدر بزرگم زندگی میکردم پدر مادرم تو ۱۵ سالگی از دست دادم ‌
البته به دست کسی کشته شدن .
اون فردی که پدر مادر من کشته پدر تو .
ات : چ..چ...چی
پدرم شریک پدرت بود .
۱/۳سهام شرکت مال پدر من بود ۲/۳ سلام شرکت مال پدر تو بود .
بعد از اینکه ت به دنیا اومدی پدرت ۲/۳سهام شرکت از داد.
پدرم ا ن ۱/۳سهام تونست اداره کنه و ۲/۳دیگش خرید .
بابات میخواست هر جوری شده اون سهام قبلیش دوباره تو دستش بگیره اما نشد.
تا اینکه دست به گشتم پدر مادر من زد .
چند وقت قبل مرگ پدر مادرم پدرم نصف هستم شرکت به نام مادرم زد
بخاطر همین بابات هردو اونا رو از من گرفت .
ات اینا رو بهت گفتم که بدونی قبل اینکه بفهمم زندگی تو از من بدتره میخواستم
انقدر که خودم تو ۱۵ سالگی عذاب کشیدم تو رو هم جلوی پدرت عذاب بدم که اون پدرت ببینه چکار با من کرد.