주인과 노예💱
주인과 노예💱
P~۱۹
این داستان:اولین بوسه بی عشق مست😅
علامت تو ذهن°°
مینجی:چته ولم کن!؟
جیمین:داری چیکار میکنی با خودت هااا
مینجی:ولم کن به تو هیچ ربطی نداره زندگی خودمه*بلند شد وایستاد بتری افتاد*
جیمین:میخوای همین کارو کنی با زندگیت
مینجی:زندگی من همینطوری مشکلی هس
جیمین:پدر و مادرت رو دیدم
مینجی:کجا!؟
جیمین:تو قمار اون ترو باخت بجایه پول به من ولی گف فرار کردی
مینجی:چیه الانم دارن برمی گردن سنگاپور به من چه اونا رو زندگی خودشونه
جیمین:بیا برگردیم عمارت
مینجی:تو برو من خودم میام
جیمین:فک کردی نمیدونم میخوای کجا بری بیا بریم*دسته مینجی رو گرفت و برد سوار ماشین کرد و پشت صندلی کوک عقب نشوند *
مینجی:د ولم کن اهههه
جیمین:بیشین بینیم بابا*کلمه جدید این روزا من بعده به تو چه*
ته:حسابی متس کرده لباش قرمز شده رنگش سفید و چشاش خمار و خسته
کوک:همم*کوک سرشو چرخوند سمته ته و جیمین که مینجی از دسته جیمین رف و دستاشو از پشت صندلی دوره گردن کوک خلقه کرد *شبیه خفت گیرا از پشت چاهر میگیرن*بعد هم سرشو برد سمته سره کوک کوک هم داشت نگاهش میکرد با تعجب که مینجی موهاشو کنار زد و با یه خنده شیطانی بیشتر نزدیک کوک شد که...........*
بیا پایین:
هنو بیا نگران نباش:
که یهو مینجی لباشو گذاشت رو لبایه کوک و مک میزد با لذت و کوک از تعجب شاخ در اورده بود و جیمین و ته هم شکه نگاهشون میکردن که کوک مینیج رو جدا کرد
کوک:چیکار میکنی*لبو پاک نکرد خیلی هم انگار خوشش اومد😐😑*
مینجی:ددییییی~*کشیده و خمار و ببم*
کوک:چت شده
مینجی :چرا جدام کردی *دوباره نزدیک شد که *
شرط پارت بعد:
۷لایک❤❤
۷کامنت💬💬
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم
#Iranians_love_Jk
P~۱۹
این داستان:اولین بوسه بی عشق مست😅
علامت تو ذهن°°
مینجی:چته ولم کن!؟
جیمین:داری چیکار میکنی با خودت هااا
مینجی:ولم کن به تو هیچ ربطی نداره زندگی خودمه*بلند شد وایستاد بتری افتاد*
جیمین:میخوای همین کارو کنی با زندگیت
مینجی:زندگی من همینطوری مشکلی هس
جیمین:پدر و مادرت رو دیدم
مینجی:کجا!؟
جیمین:تو قمار اون ترو باخت بجایه پول به من ولی گف فرار کردی
مینجی:چیه الانم دارن برمی گردن سنگاپور به من چه اونا رو زندگی خودشونه
جیمین:بیا برگردیم عمارت
مینجی:تو برو من خودم میام
جیمین:فک کردی نمیدونم میخوای کجا بری بیا بریم*دسته مینجی رو گرفت و برد سوار ماشین کرد و پشت صندلی کوک عقب نشوند *
مینجی:د ولم کن اهههه
جیمین:بیشین بینیم بابا*کلمه جدید این روزا من بعده به تو چه*
ته:حسابی متس کرده لباش قرمز شده رنگش سفید و چشاش خمار و خسته
کوک:همم*کوک سرشو چرخوند سمته ته و جیمین که مینجی از دسته جیمین رف و دستاشو از پشت صندلی دوره گردن کوک خلقه کرد *شبیه خفت گیرا از پشت چاهر میگیرن*بعد هم سرشو برد سمته سره کوک کوک هم داشت نگاهش میکرد با تعجب که مینجی موهاشو کنار زد و با یه خنده شیطانی بیشتر نزدیک کوک شد که...........*
بیا پایین:
هنو بیا نگران نباش:
که یهو مینجی لباشو گذاشت رو لبایه کوک و مک میزد با لذت و کوک از تعجب شاخ در اورده بود و جیمین و ته هم شکه نگاهشون میکردن که کوک مینیج رو جدا کرد
کوک:چیکار میکنی*لبو پاک نکرد خیلی هم انگار خوشش اومد😐😑*
مینجی:ددییییی~*کشیده و خمار و ببم*
کوک:چت شده
مینجی :چرا جدام کردی *دوباره نزدیک شد که *
شرط پارت بعد:
۷لایک❤❤
۷کامنت💬💬
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم
#Iranians_love_Jk
۱۵.۱k
۱۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.