می نویسم برایت تا ابد
مینویسم برایت تا ابد
تا آن هنگام که تمام جوهر های جہان
در وصف کردنت تمام شود
تا آن هنگام که دستانم پیر و لرزان و فرسوده شود
تا آن هنگام که چشمانم تار شود
و تا آن هنگام که ضربان قلبم را دیگر نشنوم
جانان من ، بنگر که تو در عمق زندگی من نقش داری
تو بوی دیوار کاهگلی بعد از بارانی ،
تو رنگینکمان خوشرنگ بعد از بارانی ،
تو طراوت و درخشش و نماد زیبایی بعد از بارانی ،
تو بوی نم خورده بعد از بارانی ،
تو هرزیبایی هستی که بعد من حس میشوی ،
لازم به سکوت مقابل چشمانت نیست
قلب من هزاران بار مقابل آن ماههای زمینی
فریاد میکشید ،
تا آن هنگام که تمام جوهر های جہان
در وصف کردنت تمام شود
تا آن هنگام که دستانم پیر و لرزان و فرسوده شود
تا آن هنگام که چشمانم تار شود
و تا آن هنگام که ضربان قلبم را دیگر نشنوم
جانان من ، بنگر که تو در عمق زندگی من نقش داری
تو بوی دیوار کاهگلی بعد از بارانی ،
تو رنگینکمان خوشرنگ بعد از بارانی ،
تو طراوت و درخشش و نماد زیبایی بعد از بارانی ،
تو بوی نم خورده بعد از بارانی ،
تو هرزیبایی هستی که بعد من حس میشوی ،
لازم به سکوت مقابل چشمانت نیست
قلب من هزاران بار مقابل آن ماههای زمینی
فریاد میکشید ،
۹۵۰
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.