من عادت کرده ام شعرهایم را با لهجه ی مردی بنویسم که زبانِ مادری اش را فراموش کرده و ماه هاست با لحنِ تبدار آغوشش برایم سپید می گوید .. با منطقِ مردی که از موهایم فلسفه می بافد .. حتم دارم یکی از همین روزها نفس هایش را چاپ خواهم کرد . . . ....
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.