عشق کوچک من پارت 6

لیسا گاز داد و با سرعت تمام داشت حرکت می‌کرد
همه داشتن جیغ میزدن بجز رزی و لیسا
جین:یا بنگتن وایسا
کوک:جیغغغغع الان میمریم نه من کلی ارزو دارم

اون ۱۰۰ نفری که دیدن ماشین ترمز نمیکنه و داره به سرعت سمتشون میاد با سرعت رفتن کنار
جنی:ترمز بگیر الان میارم بالا
لیسا ترمز گرفت و جنی سریع در ماشین رو باز کرد رفت آورد بالا
تهیونگ:جنی عزیزم خوبی
جنی:اوقق(اوقق همون صدای بالا اوردنه مثلا😂) اوقق اره خوبم خوبم
جیسو:بزار ببینم جنی، وای نگا صورتشو یا خدااااا
جنی:ها چیشده صورتم ای خدااااا
یهو همه زدن زیر خنده
جنی:خیلی بد جنسین اه قلبم ریخ...اوقق
تهیونگ:نه اینجوری فایده نداره باید بریم بیمارستان
جنی:نه نمیخوام برم بیمارستان من حالم خوبه
تهیونگ:چرا میریم بیمارستان
جنی:نخیر نمیریم
قیافه بچها:😐😂💔
تهیونگ:پس که اینطور
تهیونگ جنی رو بلند کرد کولش ‌کرد گذاشتش تو ماشین
جنی:ای..بابا ولم کن
تهیونگ:نمیری بیمارستان باید بزور ببرمت لجباز خانم
جنی:خودت لجبازی
جیسو:لیسا برو از کوک بخاطر اینکه گلوشو فشار دادی تو بیمارستان معذرت خواهی کن
لیسا:آخه...
جیسو:آخه نداره سریع ببین کوک اون پشته برو سریع نه نشنوم
لیسا:اه باشه
(تمام حرف هایی که جیسو و لیسا زدن به همدیگه اروم گفتن که کسی نشنوه)
لیسا:هی کوک
جیسو:مودب باش
لیسا:اه باشه
جیسو از پیش لیسا و کوک رفت اونور پیش بچه ها
لیسا:کوک
کوک:بله
لیسا:اه چطور بگم...ببخشید که تو اه.. نمیتونم بگم بخاطر اینکه تو بیمارستان گلوتو فشار دادم معذرت میخوام
کوک:اشکال نداره مهم نیست
لیسا:اوهوم...داری چیکار می‌کنی
کوک:دارم گل میچینم بیا این یدونه برا تو
لیسا:ممنونم
جیسو:هویی بچه ها بیایین دیگه
جین:جیسو یه لحظه بیا کارت دارم
جیسو:چه کاری
جین:تو بیا
جیسو رف دنبال جین
یهو جین....
(جای خیلی بدی کات کردم میدونید چی میشه😂😎 پارت بعدی یکم مثبت ۱۸ که نه مثبت ۱۵ ساله😂پارت بعدی رو فردا میزارم)