عشق ممنوعه پارت ۳۴
تهیونگ:چرتو پرت نگو جیمین هیچوقت همچین کاری نکرد!(داد)
کوک:بهتره دست از سر جیمین برداری وگرنه قول نمیدم کاری باهات نداشته باشم.
سوجی:(همون روزی که همه ی این اتفاقا افتاد یه سری مدارک جعلی با هوش مصنوعی درست کردم و بردم اداره ی پلیس و الان دارد بررسی میکنن)روز دادگاه میبینمتون.
تهیونگ:کوک این چی میگه؟دادگاه؟
٫اقایون لطفا رعایت کنید،الان نمیتونید اینجا بمونید لطفا تشریف ببرید.
کوک:پس جیمین چی؟
٫فعلا مهمون ما هستن تا روز دادگاه
تهیونگ:ینی چی اون ماری نکرده دارن بهش تهمت میزنن (داد)
/اگه رعایت نکنید مجبور میشم بازداشتتون کنم.
کوک:(تهیونگو کشیدم بیرون و رفتیم خونه تو ماشین هیچ حرفی نزدیم)
تهیونگ:من دیگه نمیتونم کوک!
کوک:یکم دیگه تحمل کن درست میشه.
تهیونگ:شمردی چند بار این حرفو زدی؟وقتی جیمین به ظاهر مرده بود، وقتی تا صب تو کلاب میموند و باهامون حرف نمیزد،حتی وقتی میخواستی بهم شلیک کنی و خیلی بار دیگه این حرفو زدی ولی تهش یه اتفاق بدتر از قبلی افتاده و از هم دور شدیم.
کوک:منم خسته شدم تهیونگ باعث اینا منم اگه یکم بیشتر تحقیق میکردم و اونشب اونجوری رفتار نمیکردم الان اینجا و تو این ما نبودیم.
تهیونگ:چرا دوست داری همه چیزو بندازی گردن خودت؟!اگه اونشب اونجوری نمیشد الان سه تامون مرده بودیم.
کوک:چرا ازم نمیپرسی چرا اونجوری کردم ؟
تهیونگ:نمیخوام بیشتر از این اذیتت کنم تو هم اندازه ما سختی کشیدی و راستش من خیلی احساس بدی نسب بهت دارم من نباید ...
کوک:حق داشتی من میخواستم بکشمت،فک میکردی جیمینو کشتم و خودمم از زندگیم راضیم!حتی اگه میکشتیم هم حق داشتی.
تهیونگ:من نمیتونم تحمل کنم کوک نمیتونم(گریه)
کوک:(بغلش کردم و با همون لباست و همون حالت خوابمون برد...)
(۲ روز بعد روز دادگاه)
٫بیا بیرون دیگه
جیمین:(تو این دو روز اندازه ی دو سال کتک خوردم نمیدونستم اعتراف راست کردن هم جرمه)دارم میام خب!(اعتراضی)
٫هنوز یاد نگرفتی مثل آدم حرف بزنی؟!(یکم هولش دادم)تو دادگاه حرفی از این دو روز نمیزنی و اونایی که گفتمو فقط میگی.
جیمین:(فک کردی)چند بار میگی یه بار گفتی فهمیدم.
....
+جلسه رو شروع میکنیم.
(جونکوک،تهیونگ،سوجی و چند نفر دیگه نشسته بودن و جیمین تو جایگاه متهم وایساده بود و منتظر بود تا ببینه سرنوشتش دوباره قراره چه بلایی سرش بیاره)
+خب،جناب آقای پارک جیمین به جرم قتل دو نفر و تهدید به قتل یک نفر در جایگاه متهم و خانم سوجی به عنوان شاهد و قربانی در جایگاه شاکی ایستادند، با شاکی شروع میکنیم.
سوجی:سلام من سوجی هستم،شاکی و قربانی این پرونده. درست ۱۰ روز پیش داخل خونه یه سری مشکلات پیش اومد و جیمین دوست برادر من رو با اسلحه به قتل رسوند و جسدش رو قایم کرد،برادر من...
کوک:بهتره دست از سر جیمین برداری وگرنه قول نمیدم کاری باهات نداشته باشم.
سوجی:(همون روزی که همه ی این اتفاقا افتاد یه سری مدارک جعلی با هوش مصنوعی درست کردم و بردم اداره ی پلیس و الان دارد بررسی میکنن)روز دادگاه میبینمتون.
تهیونگ:کوک این چی میگه؟دادگاه؟
٫اقایون لطفا رعایت کنید،الان نمیتونید اینجا بمونید لطفا تشریف ببرید.
کوک:پس جیمین چی؟
٫فعلا مهمون ما هستن تا روز دادگاه
تهیونگ:ینی چی اون ماری نکرده دارن بهش تهمت میزنن (داد)
/اگه رعایت نکنید مجبور میشم بازداشتتون کنم.
کوک:(تهیونگو کشیدم بیرون و رفتیم خونه تو ماشین هیچ حرفی نزدیم)
تهیونگ:من دیگه نمیتونم کوک!
کوک:یکم دیگه تحمل کن درست میشه.
تهیونگ:شمردی چند بار این حرفو زدی؟وقتی جیمین به ظاهر مرده بود، وقتی تا صب تو کلاب میموند و باهامون حرف نمیزد،حتی وقتی میخواستی بهم شلیک کنی و خیلی بار دیگه این حرفو زدی ولی تهش یه اتفاق بدتر از قبلی افتاده و از هم دور شدیم.
کوک:منم خسته شدم تهیونگ باعث اینا منم اگه یکم بیشتر تحقیق میکردم و اونشب اونجوری رفتار نمیکردم الان اینجا و تو این ما نبودیم.
تهیونگ:چرا دوست داری همه چیزو بندازی گردن خودت؟!اگه اونشب اونجوری نمیشد الان سه تامون مرده بودیم.
کوک:چرا ازم نمیپرسی چرا اونجوری کردم ؟
تهیونگ:نمیخوام بیشتر از این اذیتت کنم تو هم اندازه ما سختی کشیدی و راستش من خیلی احساس بدی نسب بهت دارم من نباید ...
کوک:حق داشتی من میخواستم بکشمت،فک میکردی جیمینو کشتم و خودمم از زندگیم راضیم!حتی اگه میکشتیم هم حق داشتی.
تهیونگ:من نمیتونم تحمل کنم کوک نمیتونم(گریه)
کوک:(بغلش کردم و با همون لباست و همون حالت خوابمون برد...)
(۲ روز بعد روز دادگاه)
٫بیا بیرون دیگه
جیمین:(تو این دو روز اندازه ی دو سال کتک خوردم نمیدونستم اعتراف راست کردن هم جرمه)دارم میام خب!(اعتراضی)
٫هنوز یاد نگرفتی مثل آدم حرف بزنی؟!(یکم هولش دادم)تو دادگاه حرفی از این دو روز نمیزنی و اونایی که گفتمو فقط میگی.
جیمین:(فک کردی)چند بار میگی یه بار گفتی فهمیدم.
....
+جلسه رو شروع میکنیم.
(جونکوک،تهیونگ،سوجی و چند نفر دیگه نشسته بودن و جیمین تو جایگاه متهم وایساده بود و منتظر بود تا ببینه سرنوشتش دوباره قراره چه بلایی سرش بیاره)
+خب،جناب آقای پارک جیمین به جرم قتل دو نفر و تهدید به قتل یک نفر در جایگاه متهم و خانم سوجی به عنوان شاهد و قربانی در جایگاه شاکی ایستادند، با شاکی شروع میکنیم.
سوجی:سلام من سوجی هستم،شاکی و قربانی این پرونده. درست ۱۰ روز پیش داخل خونه یه سری مشکلات پیش اومد و جیمین دوست برادر من رو با اسلحه به قتل رسوند و جسدش رو قایم کرد،برادر من...
۲.۹k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.