اخرp19
ات: من رفتم اخر هفته خوبی داشته باشید
ات رفت
نامجون: بچه ها صلاح ها رو بردارین بریم
اعضا جز کوک و نامجون: باشه
یونگی: کوک حالت خوبه معمولا قبل هر ماموریت با حوصله بودی
کوک: نه من خوبم خودتون خوب میدونید که ماموریت با همه ماموریت ها فرق میکنه... بریم(ذهن کوک: امشب تولد ات بود)
ویو ات
وای خدا امشب تولدمه
کوک همیشه برای سنگ تموم میزاره نمیدونم میخواد چیکار کنه خیلییییییییییییییییییییی ذوق دارم
سونگ هو: خانم به مخفیگاه حمله شده سلاح ها رو بردارین بریم لطفا مراقب باشین (ذهن سونگ هو: امیدوارم تیر بخوره و بمیره به خاطر ات و اون جئون جونگ کوک عوضی نتونستم میلیاردر بشم و اون ات حروم*زاده تو پول شنا میکنه)
ویو کوک
وارد مخفیگاهشون شدیم خیلی بزرگتر از اونی بود که فکرشو میکردم و چون میخواستم اسیبی به ات نرسه خودم مسئول دستگیریش شدم اون تقصیری نداره همش تقصیر اون بابای سگشه رسیدم به اتاقی که ات توش بود نقابمو زدم و وارد شدم ات و سونگ هو تو اتاق بودن و سلاح ها رو اماده میکردن خون جلو چشمامو گرفت وقتی سونگ هو رو دیدم
کوک: عوضی (بلند)
سونگ هو: صدات اشناست
ویو ات
وقتی اینو گفت تعجب کردم همون موقع سونگ هو و اون مردی که نقاب مشکی زده بود درگیر شدن همون موقع سونگ هو نقاب اون مردو کند و با چیزی که دیدم احساس کردم قلبم دیگه نمیزنه و نمیتونم نفس بکشم
ات: ت... تو... اینجا... چطور تونستی من دوست داشتم... فکر کنم باید الان بهت شلیک کنم اما نمیتونم لطفا خودت تمومش کن(منظورش این بود که کوک. ات رو بکشه)
ویو ادمین احساساتیتون (دارم گریه میکنم)
ات تفنگی که توی دستای کوک بود رو به سمت خودش گرفت
کوک: متاسفم.... متاسفم (گریه و فریاد)
ات: لطفا تمومش کن من صورتتو دیدم پس باید بمیرم این قانونتونه تمومش کن راحتم کن دیگه نمیتونم اینطوری زندگی کنم بسهههههههه خواهش میکنم نجاتم بده و بهم شلیک کن مادرم همینجا کشته شد و منم همینجا به دست کسی که عاشقشم میمیرم
کوک: دوست دارم... عاشقتم
ویو ادمین😭😭😭😭😭
صدای شلیک کل ساختمونو گرفت و بدن پر از خون ات افتاد بغل کوک
کوک که نمیتونست بدون فرشته کوچولوش زندگی کنه
تفنگو گرفت سمت سرش و اخرین کلماتش رو به زبون اورد
کوک: ای کاش هیچ وقت عاشقش نبودم
ویو ادمین
صدای شلیک برای بار دوم تو کل ساختمون پخش شد
لطفا نظرتون رو راجع به این فیک بنویسین
تا یه مدت دیگه مافیایی نمی نویسم
اگه نظرتون رو بگین خیلیییییی خوشحال میشم
ببخشید اگه ناراحتتون کردم
راستی فیک جدید با همکاری یکی از فیک نویسای ویسگون تو راهه منتظر باشد
این فیک جدید
از سریال سیندرلا و چهار شوالیه هست میتونید برید ببینی
یادتون نره نظرتون رو راجع به فیک ای
" کاش عاشقش نبودم"
بگین
ببخشید خیلی حرف زدم خداحافظ
ات رفت
نامجون: بچه ها صلاح ها رو بردارین بریم
اعضا جز کوک و نامجون: باشه
یونگی: کوک حالت خوبه معمولا قبل هر ماموریت با حوصله بودی
کوک: نه من خوبم خودتون خوب میدونید که ماموریت با همه ماموریت ها فرق میکنه... بریم(ذهن کوک: امشب تولد ات بود)
ویو ات
وای خدا امشب تولدمه
کوک همیشه برای سنگ تموم میزاره نمیدونم میخواد چیکار کنه خیلییییییییییییییییییییی ذوق دارم
سونگ هو: خانم به مخفیگاه حمله شده سلاح ها رو بردارین بریم لطفا مراقب باشین (ذهن سونگ هو: امیدوارم تیر بخوره و بمیره به خاطر ات و اون جئون جونگ کوک عوضی نتونستم میلیاردر بشم و اون ات حروم*زاده تو پول شنا میکنه)
ویو کوک
وارد مخفیگاهشون شدیم خیلی بزرگتر از اونی بود که فکرشو میکردم و چون میخواستم اسیبی به ات نرسه خودم مسئول دستگیریش شدم اون تقصیری نداره همش تقصیر اون بابای سگشه رسیدم به اتاقی که ات توش بود نقابمو زدم و وارد شدم ات و سونگ هو تو اتاق بودن و سلاح ها رو اماده میکردن خون جلو چشمامو گرفت وقتی سونگ هو رو دیدم
کوک: عوضی (بلند)
سونگ هو: صدات اشناست
ویو ات
وقتی اینو گفت تعجب کردم همون موقع سونگ هو و اون مردی که نقاب مشکی زده بود درگیر شدن همون موقع سونگ هو نقاب اون مردو کند و با چیزی که دیدم احساس کردم قلبم دیگه نمیزنه و نمیتونم نفس بکشم
ات: ت... تو... اینجا... چطور تونستی من دوست داشتم... فکر کنم باید الان بهت شلیک کنم اما نمیتونم لطفا خودت تمومش کن(منظورش این بود که کوک. ات رو بکشه)
ویو ادمین احساساتیتون (دارم گریه میکنم)
ات تفنگی که توی دستای کوک بود رو به سمت خودش گرفت
کوک: متاسفم.... متاسفم (گریه و فریاد)
ات: لطفا تمومش کن من صورتتو دیدم پس باید بمیرم این قانونتونه تمومش کن راحتم کن دیگه نمیتونم اینطوری زندگی کنم بسهههههههه خواهش میکنم نجاتم بده و بهم شلیک کن مادرم همینجا کشته شد و منم همینجا به دست کسی که عاشقشم میمیرم
کوک: دوست دارم... عاشقتم
ویو ادمین😭😭😭😭😭
صدای شلیک کل ساختمونو گرفت و بدن پر از خون ات افتاد بغل کوک
کوک که نمیتونست بدون فرشته کوچولوش زندگی کنه
تفنگو گرفت سمت سرش و اخرین کلماتش رو به زبون اورد
کوک: ای کاش هیچ وقت عاشقش نبودم
ویو ادمین
صدای شلیک برای بار دوم تو کل ساختمون پخش شد
لطفا نظرتون رو راجع به این فیک بنویسین
تا یه مدت دیگه مافیایی نمی نویسم
اگه نظرتون رو بگین خیلیییییی خوشحال میشم
ببخشید اگه ناراحتتون کردم
راستی فیک جدید با همکاری یکی از فیک نویسای ویسگون تو راهه منتظر باشد
این فیک جدید
از سریال سیندرلا و چهار شوالیه هست میتونید برید ببینی
یادتون نره نظرتون رو راجع به فیک ای
" کاش عاشقش نبودم"
بگین
ببخشید خیلی حرف زدم خداحافظ
۷.۰k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.