(مربی تکواندوی من )پارت اخر
کوک : نه تعطیله
ات : اهان
کوک : برو آماده شو دیگه
ات: باشه اول من میرم اتاق نیای اتاق
کوک ؛ مگه گناهه بدن بیبیم رو بیبینم
ات : نه نیس
کوک : پس بزار بیام
ات : نمیشه خجالت میکشم
کوک : ای بابا باشه بیبی لجباز
ات : .... خنده *
ویو ات
آماده شدم یه بار هم تو اینه خودم رو نگاه کردم با صدای کوک به خودم اومدم
کوک : بیبی تموم شدی؟
ات : اره اره بیا
(لباس ات رو میزارم)
پرش زمانی
کوک : بیب کجا بریم
ات : اممم یه جایی مثلا جنگل
کوک : اوو باشه
کوک : رسیدیم
ات ؛ اینجا چه قشنگه
کوک : اره هرچی بیبیم بگه قشنگه دیگه لبخند خرگوشی*
ات : مرسی
کوک : بیبی
ات : بله
کوک : راسش چیزی هس که باید بگم
ات : امم بگو
کوک جلوی ات زانو زد و جعبه رو باز کرد *
کوک : میشه دلیل زندگیم شی
ات : ام تعجب*
ات : اوم البته لبخند*
کوک حلقه رو کرد تو انگشت ات کمر ات رو گرف *
کوک : میشه همیشه کنارم باشی و تنهام نزاری
ات : معلومه
[پایان]
امم شاید یکم مسخره بود یه فیک دیگه تو راهه به نظرتون با کدوم از اعضاست
ات : اهان
کوک : برو آماده شو دیگه
ات: باشه اول من میرم اتاق نیای اتاق
کوک ؛ مگه گناهه بدن بیبیم رو بیبینم
ات : نه نیس
کوک : پس بزار بیام
ات : نمیشه خجالت میکشم
کوک : ای بابا باشه بیبی لجباز
ات : .... خنده *
ویو ات
آماده شدم یه بار هم تو اینه خودم رو نگاه کردم با صدای کوک به خودم اومدم
کوک : بیبی تموم شدی؟
ات : اره اره بیا
(لباس ات رو میزارم)
پرش زمانی
کوک : بیب کجا بریم
ات : اممم یه جایی مثلا جنگل
کوک : اوو باشه
کوک : رسیدیم
ات ؛ اینجا چه قشنگه
کوک : اره هرچی بیبیم بگه قشنگه دیگه لبخند خرگوشی*
ات : مرسی
کوک : بیبی
ات : بله
کوک : راسش چیزی هس که باید بگم
ات : امم بگو
کوک جلوی ات زانو زد و جعبه رو باز کرد *
کوک : میشه دلیل زندگیم شی
ات : ام تعجب*
ات : اوم البته لبخند*
کوک حلقه رو کرد تو انگشت ات کمر ات رو گرف *
کوک : میشه همیشه کنارم باشی و تنهام نزاری
ات : معلومه
[پایان]
امم شاید یکم مسخره بود یه فیک دیگه تو راهه به نظرتون با کدوم از اعضاست
۲۴.۳k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.