ادامه درخواستی هیونجین
پارت ۸
ادامه ویو ا.ت
داشتم به اطرافم نگاه میکردم که دیدم هیونجین هم اومده
^چی هیونجین اینجا چیکار میکنه
^هی بورام اون هیونجین اینجا چیکار میکنه (آروم)
%برا چی...دوست فلیکس
^ای وای
%چرا
^یادته بهم زنگ زدی گفتم سر قرار بود
%خب...آره
^اون کسی که باهاش سر قرار بودم ...
%نکنه...
^اره ...هیونجین بود
%هورااااااا
^هی ساکت ...وای خدا
%اشکال نداره ... وای خداااا
^اووف
#بفرمایید ویسکی هاتون
همه: ممنون
ویسکی هامونو خوردیم
و بگم یکم زیاده روی کردم من
%هی ا.ت بسه
رزی: آره راس میگه
^شما...کاری...به کار...من...نداشته با...باشید
%اوووف
ویو هیون
داشتم نوشیدنی میخوردم که ا.ت رو دیدم
*چی اون ...ا.ت نیست ...مست کرده؟
فلیکس: هی پسر کجا رو نگا میکنی
*اون ا.ته
فلیکس : آره...چطور ...فک کنم مسته!
*اره
دیجی : خب یه آهنگ میزارم و شما زوجین هم بیاین برقصین
همه: هورااااااا
همه رفتن رقصیدن فقط تو بودی و هیون
هیون اومد سمتت
*هی ا.ت خوبی
^آره...خوبم
*بیا برقصیم
^چییییی...باشه
بلند شدید و باهم رقصیدین
وسط های رقصیدن تو به چشمای هیون خیره شدی
ا.ت توی ذهنش ^چقدر کراشه وای خدا
هیون متوجه نگاهت به خودش شد
*ا.ت چیزی شده
*ا.ت
*ا.ت
^ها...بله
*خوبی بیا بریم بشینی
^نه من راحتم
داشتی میوفتادی که هیون از کمرت گرفتت (چه رمانتیک 😃)
برای چند لحظه بهم خیره شدین
*ااااام...چیزه خوبی
^ا...اره
*بیا بشین
نشستی و هیون هم پیشت نشست
رقص تموم شد و بورام اومد پیشتون
%هی ا.ت خوبی...اینجا چیکار میکنی
%ااام چیزه ...من اومدم پس ا.ت رو دیگه ببرم سر میز
*نه راحت باش
%نه راحتم...چیز...نه میبرمش
*باشه
رفتین سر میز
%دختر چیکار میکار میکردی ؟
^هیچی باهم رقصیدیم...
%واقعا
^اره
%باشه بعدا بگو
بیا غذا بخوریم
رفتین غذا خوردین
کادو ها رم باز کردین (وقتی گشادی👍🏻)
داشتین دیگه میرفتین
%خب ا.ت میتونی بری دیگه
^اره مگه چلاقم
%نه...باشه رسیدی زنگ بزن
*خب خوش گذشت
#اره رسیدی زنگ بزن
هیون اومد با تو بیرون
^خب آقای هیون
*بله؟
^اهان...هیونجین
*ا.ت نظرت چیه برسونمت
^نه بابا ...خودم میرم
*نه بیا برسونمت... دستت رو گرفت
^نه خودم میرم
سوار ماشین شدی
^خب هیون... بای بای
*اما...
رفتی
هیون هم سوار ماشین شد
رفتین خونه خوابیدین که صبح شد
.......
این داستان ادامه دارد 👍🏻
ادامه ویو ا.ت
داشتم به اطرافم نگاه میکردم که دیدم هیونجین هم اومده
^چی هیونجین اینجا چیکار میکنه
^هی بورام اون هیونجین اینجا چیکار میکنه (آروم)
%برا چی...دوست فلیکس
^ای وای
%چرا
^یادته بهم زنگ زدی گفتم سر قرار بود
%خب...آره
^اون کسی که باهاش سر قرار بودم ...
%نکنه...
^اره ...هیونجین بود
%هورااااااا
^هی ساکت ...وای خدا
%اشکال نداره ... وای خداااا
^اووف
#بفرمایید ویسکی هاتون
همه: ممنون
ویسکی هامونو خوردیم
و بگم یکم زیاده روی کردم من
%هی ا.ت بسه
رزی: آره راس میگه
^شما...کاری...به کار...من...نداشته با...باشید
%اوووف
ویو هیون
داشتم نوشیدنی میخوردم که ا.ت رو دیدم
*چی اون ...ا.ت نیست ...مست کرده؟
فلیکس: هی پسر کجا رو نگا میکنی
*اون ا.ته
فلیکس : آره...چطور ...فک کنم مسته!
*اره
دیجی : خب یه آهنگ میزارم و شما زوجین هم بیاین برقصین
همه: هورااااااا
همه رفتن رقصیدن فقط تو بودی و هیون
هیون اومد سمتت
*هی ا.ت خوبی
^آره...خوبم
*بیا برقصیم
^چییییی...باشه
بلند شدید و باهم رقصیدین
وسط های رقصیدن تو به چشمای هیون خیره شدی
ا.ت توی ذهنش ^چقدر کراشه وای خدا
هیون متوجه نگاهت به خودش شد
*ا.ت چیزی شده
*ا.ت
*ا.ت
^ها...بله
*خوبی بیا بریم بشینی
^نه من راحتم
داشتی میوفتادی که هیون از کمرت گرفتت (چه رمانتیک 😃)
برای چند لحظه بهم خیره شدین
*ااااام...چیزه خوبی
^ا...اره
*بیا بشین
نشستی و هیون هم پیشت نشست
رقص تموم شد و بورام اومد پیشتون
%هی ا.ت خوبی...اینجا چیکار میکنی
%ااام چیزه ...من اومدم پس ا.ت رو دیگه ببرم سر میز
*نه راحت باش
%نه راحتم...چیز...نه میبرمش
*باشه
رفتین سر میز
%دختر چیکار میکار میکردی ؟
^هیچی باهم رقصیدیم...
%واقعا
^اره
%باشه بعدا بگو
بیا غذا بخوریم
رفتین غذا خوردین
کادو ها رم باز کردین (وقتی گشادی👍🏻)
داشتین دیگه میرفتین
%خب ا.ت میتونی بری دیگه
^اره مگه چلاقم
%نه...باشه رسیدی زنگ بزن
*خب خوش گذشت
#اره رسیدی زنگ بزن
هیون اومد با تو بیرون
^خب آقای هیون
*بله؟
^اهان...هیونجین
*ا.ت نظرت چیه برسونمت
^نه بابا ...خودم میرم
*نه بیا برسونمت... دستت رو گرفت
^نه خودم میرم
سوار ماشین شدی
^خب هیون... بای بای
*اما...
رفتی
هیون هم سوار ماشین شد
رفتین خونه خوابیدین که صبح شد
.......
این داستان ادامه دارد 👍🏻
۶۹۶
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.