دختر شیطان تو کامنتا بگین پارت چنده هی هی
* سانزو به سمتم تیر زد خیلی راحت جا خالی دادم مایکی خیلی ساده میتونست بگه اون مامور رو بکشم ولی به شکل عجیبی خیلی سریع اومد گفت بیا یه قرار داد باهم بزنیم کاملا مشخص بود پس حتما یه چیزی تو ذهنش بود سر همین یکی از باند هایی که باند مارو تحدید کرده بود با اینکه باندی که داشت در حد یه گنگ عادی و معمولی بود پس با بعدش فقط یکی از مامور ها رو فرستادم تا نابودشون کنه البته اون موقع ما هم یه باند کاملا عادی بودیم پس رئیس اونا که به شکل عجیبی شخص متشخص اما با این حال خیلی خیلی رو مخ بود ولی از ما خواست تا جاسوس من بشه پس منم قبول کردم و تا الان بطور مخفیانه رفت به ملاقات کوکو و دقیقا همون موقع درخواست مایکی رو پذیرفتم و همونطور که جاسوسم گفت اونا نقشه یه زمین زدنم رو دارن هه هرگز....
در هر صورت ما کل مامور هامون رو به صورت مخفیانه وارد این عمارت کردیم، به زودی بونتن پشیمون میشه*
ریلین:" حالا "
*همه تعجب کردن و کل مامور ها اصلحه هارو سمت مایکی گرفتن *
مایکی:" پس تو میدونستی "
سانزو:" هی شما میدونید که اوشون سانو مانجیرو یه بزرگ هس... "
مایکی:" فعلا خفه شو سانزو! "
ریلین:" تو اینجا دستور نمیدی!
من به قصد نابودی تو و افراد تو برنگشتم پس سر جات بشین میشینی یا نـه؟! "
مایکی:" داری دروغ میگی! "
ریلین:" خفه شو! "
در هر صورت ما کل مامور هامون رو به صورت مخفیانه وارد این عمارت کردیم، به زودی بونتن پشیمون میشه*
ریلین:" حالا "
*همه تعجب کردن و کل مامور ها اصلحه هارو سمت مایکی گرفتن *
مایکی:" پس تو میدونستی "
سانزو:" هی شما میدونید که اوشون سانو مانجیرو یه بزرگ هس... "
مایکی:" فعلا خفه شو سانزو! "
ریلین:" تو اینجا دستور نمیدی!
من به قصد نابودی تو و افراد تو برنگشتم پس سر جات بشین میشینی یا نـه؟! "
مایکی:" داری دروغ میگی! "
ریلین:" خفه شو! "
۱.۵k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.