سه مافیا نباید عاشق شه ولی....

سه مافیا نباید عاشق شه ولی....

پارت۴

ویو ات:رفتم نزدیک اتاق ارباب و در زدم و رفتم تو که با بالا تنه لختش مواجه شدم سریع سرمو انداختم پایین

ارباب با من کاری داشتین

×آره میخواستم قوانینو بهت بگم
۱_تو از الان خدمتکار شخصی منی پس از من خجالت نکش (چونشو گرفت و سرشو بالا اوورد)
۲_حق نزدیک شدن به هیچ پسریو نداری
۳_اگه به حرفم گوش نکنی اتفاق خوبی نمیوفته

مثلا چی میشه؟😕

×بهتره نپرسی

چرا؟(به کیوت ترین حالت ممکن)

×نپرس دیگه داشتم میگفتم
۴_هرچی بگم باید چشم بشنوم
۵_وقتی میخوای بیای تو اتاقم در بزن (تیشرتشو پوشید)

خیلی زیاده یادم میره خو(کیوت)

×خیله خب مینویسم بهت میدم راستی قبول میکنم که هکرم شی ولی هنوز تا اون موقع خیلی مونده تا اونموقع خدمتکاری گفتم جو نگیرتت

واقعا😀 مرسی مرسی مرسی....فقط الان خدمتکار شخصی بودن با خدمتکار ساده بودن چه فرقی داره؟

×فرقش اینه که تو توی اتاق منو تمیز میکنی کارای منو انجام میدی و فقط شبا باید بری تو اتاقت که از بقیه جداست و بغل اتاق منه

اوکی میشه ببینمش

×اوهوم با اینم کلیدشه

ویو ات:خدایی فکر نمیکردم انقدر آدم خوبی باشه وقتی کلید اتاقو بهم داد رفتم توش یه تم سفید سیاه و طلایی داشت خیلی خفن بود

وای خیلی قشنگه

×خوشت اومد؟

آره خیلی