گیر یه مدرک کوفتی افتادم
پارت سوم
راوی: کاسل نامه رو باز کرد و راشل به شدت ترسید.... کاسل که نامه رو خوند صورتش حالت ترسناک و تنفر گرفت! و اونو پاره کرد
راشل با خودش گفت: وای مدارکم از بین رفت
کاسل: من به تو علاقه ای ندارم، نامه ی مزخرفی بود! عاشقتم نیستم( سرد و بی روح)
راشل: هانننن😯😐
راوی: کاسل رفت بیرون از اتاق و بعد از اون رز اومد
رز: نامه.....
راشل: من و ببخش کاسل اون و پاره کرد(😭)
رز خندید: نامه دستمه !!!! اون نامه یکی دیگه بود....
راشل: اوه..... چییییییییی خیلی ترسیدم ولی پس دست تو بود چهرطور پیدا کردی؟😨😨
رز: اوه..... داشتم میومدم داخل قصد یکی از خدمتکارا گفتن این نامه برای بانو راشل!!!!!
راشل" اوه،پس صبرکن اگه نامه مدارک دست تو باسخ این نامه ای که کاسل پاره کرد چی بود؟
رز: اوه برای شاهدخت یوکی بود!!! اون همیشه برای کاسل نامه می نویسه و میذاره توی اتاق مهمون ها ولی ارباب اصلا اون ها رو باز نمی کنه!!! و به اون ها جواب نمیده
راشل: اوه بدبخت شدم که....
رز: چرا
راشل: الان کاسل فکر می کنه من اون نامه رو براش نوشتم!!!
رز: چییییی خونددددد؟! چی گف؟
راشل: آره، گفت من به تو علاقه ای ندارم نامه مزخرفی بود و عاشقتم نیستم
رز: اوه.. صبر کن........... برو بگو نامه از طرف کی بود
راشل: خنگی ها! اون موقع نمیگه پس دنبال کدوم نامه بودم؟!
رز: راس میگی😅😅 ول کن بیا از قصر بریم بیرون
راشل: باشه! ممم.... رز به نظرت قاتل پدرم کاسله؟!
رز: احتمالش زیاده!!!!
راشل: باید هر لحظه آماده ی خطر باشیم!!
رز: آره! اوه بیا نقش هامون و درست انجام بدیم باشه؟!
راشل: باشه! خب بیا بریم به قصرمون!
راوی: راشل در قصر و باز کردو شوکه بهش وارد شو همین طوری بهش نگاه کرد هم رز هم راشل😦
پایان پارت سوم
منتطر پارت چهارم باشین!!!!!!
راوی: کاسل نامه رو باز کرد و راشل به شدت ترسید.... کاسل که نامه رو خوند صورتش حالت ترسناک و تنفر گرفت! و اونو پاره کرد
راشل با خودش گفت: وای مدارکم از بین رفت
کاسل: من به تو علاقه ای ندارم، نامه ی مزخرفی بود! عاشقتم نیستم( سرد و بی روح)
راشل: هانننن😯😐
راوی: کاسل رفت بیرون از اتاق و بعد از اون رز اومد
رز: نامه.....
راشل: من و ببخش کاسل اون و پاره کرد(😭)
رز خندید: نامه دستمه !!!! اون نامه یکی دیگه بود....
راشل: اوه..... چییییییییی خیلی ترسیدم ولی پس دست تو بود چهرطور پیدا کردی؟😨😨
رز: اوه..... داشتم میومدم داخل قصد یکی از خدمتکارا گفتن این نامه برای بانو راشل!!!!!
راشل" اوه،پس صبرکن اگه نامه مدارک دست تو باسخ این نامه ای که کاسل پاره کرد چی بود؟
رز: اوه برای شاهدخت یوکی بود!!! اون همیشه برای کاسل نامه می نویسه و میذاره توی اتاق مهمون ها ولی ارباب اصلا اون ها رو باز نمی کنه!!! و به اون ها جواب نمیده
راشل: اوه بدبخت شدم که....
رز: چرا
راشل: الان کاسل فکر می کنه من اون نامه رو براش نوشتم!!!
رز: چییییی خونددددد؟! چی گف؟
راشل: آره، گفت من به تو علاقه ای ندارم نامه مزخرفی بود و عاشقتم نیستم
رز: اوه.. صبر کن........... برو بگو نامه از طرف کی بود
راشل: خنگی ها! اون موقع نمیگه پس دنبال کدوم نامه بودم؟!
رز: راس میگی😅😅 ول کن بیا از قصر بریم بیرون
راشل: باشه! ممم.... رز به نظرت قاتل پدرم کاسله؟!
رز: احتمالش زیاده!!!!
راشل: باید هر لحظه آماده ی خطر باشیم!!
رز: آره! اوه بیا نقش هامون و درست انجام بدیم باشه؟!
راشل: باشه! خب بیا بریم به قصرمون!
راوی: راشل در قصر و باز کردو شوکه بهش وارد شو همین طوری بهش نگاه کرد هم رز هم راشل😦
پایان پارت سوم
منتطر پارت چهارم باشین!!!!!!
۲.۶k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.