پارت ۶۹ Blood moon
پارت ۶۹ Blood moon
رفتم تو عکساش
با دیدن هرکدوم از عکساش دهنم صدمتر بیشتر باز میشد
توی هرکدوم از عکساش توی پارتی بود و دخترای
مختلف تو بغلش بودن(خب عادیه عکولم شوورت مافیاس😃💔)
عجب ادم مزخرفیه
خجالت هم نمیکشه رفته با همشون عکس انداخته
روی تختش دراز کشیدم که خوابم برد
با صدای جونگکوک که داشت صدام میکرد بیدار شدم
کوک:پاشو ببینم چرا اینجا خوابیدی
رو تخت نشستم و گفتم
ا/ت:هان؟
چشمام هنوز بسته بود وقتی دیدم حرفی نمیزنه
یه چشممو باز کردم تا ببینم کجاس
که دیدم زل زده بهم
رد نگاهشو گرفتم و دنبال
کردم چه دیدم تاپم اومده تا وسط سینه هام
سریع دستمو گذاشتم رو سینمو
با پام زدم تو شکمش
ا/ت:هوی؟کجا رو نگاه میکنی؟
با این کارم دامنم رفت کنار
دیگه داشتم از خجالت میمردم
سریع از تخت بلند شدم و خواستم فرار کنم که
جونگکوک دستمو کشید و افتادم روش
خواستم از روش بلند شم ولی هرکاری که کردم
نشد محکم گرفته بودتم
رفتم تو عکساش
با دیدن هرکدوم از عکساش دهنم صدمتر بیشتر باز میشد
توی هرکدوم از عکساش توی پارتی بود و دخترای
مختلف تو بغلش بودن(خب عادیه عکولم شوورت مافیاس😃💔)
عجب ادم مزخرفیه
خجالت هم نمیکشه رفته با همشون عکس انداخته
روی تختش دراز کشیدم که خوابم برد
با صدای جونگکوک که داشت صدام میکرد بیدار شدم
کوک:پاشو ببینم چرا اینجا خوابیدی
رو تخت نشستم و گفتم
ا/ت:هان؟
چشمام هنوز بسته بود وقتی دیدم حرفی نمیزنه
یه چشممو باز کردم تا ببینم کجاس
که دیدم زل زده بهم
رد نگاهشو گرفتم و دنبال
کردم چه دیدم تاپم اومده تا وسط سینه هام
سریع دستمو گذاشتم رو سینمو
با پام زدم تو شکمش
ا/ت:هوی؟کجا رو نگاه میکنی؟
با این کارم دامنم رفت کنار
دیگه داشتم از خجالت میمردم
سریع از تخت بلند شدم و خواستم فرار کنم که
جونگکوک دستمو کشید و افتادم روش
خواستم از روش بلند شم ولی هرکاری که کردم
نشد محکم گرفته بودتم
۱۱.۱k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.