پارت ۱۲ : وقتی اومدید ایران ...
خب بریم فلش بک به ۶ ماهگی ا.ت
که ماه مارچ میشه ( همون اسفند خودمون )
خدیجه خانم : علیرضا مادر امروز چندمس
علیرضا : ۳ اسفند
خدیجه خانم : بسم الله ۲۷ روز دیگه عید بعد من هنوز خونه تکونی نکردم ( هول کرده ) پاشید پاشید باید خونه تکونی رو شروع کنیم پاشید و بعد هم رو به خط کرد البته به غیر از ا.ت که داشت سیب با سوره ی ال یاسین میخورد بچش خوشگل و ناز بشه
و داشت به پسرا و جین میخندید
خدیجه خانم : همه میرید لباساتون رو با یه زیر شلواری و تیشرت عوص میکنید و یه دستمال سرم میارید میبندید به کله ها تون بدویددددددد وقتم کمه خونم کثیفه زودبلشید
همه عین میک میک رفتن و سریع طبق دستور خدیجه خانم لباس پوشیدن
البته آقا ممدرضا و علیرضا هم همینرو پوشیدن به جز تیشرت که که دوتایشون با یه زیر پوش سوراخ سوراخ اومدن وسط
کوک : چرا همچین لباسی پوشیدید ( بچم کپ کرده)
علیرضا : آخه اینقدر قرار کار کنید لباس کثیف شه که مه کلا این زیر پوشو نزدیکه سه ساله فقط توی خون تکونی میپوشید البته شما تا آخرای اسفند به حرفم میرسید
خدیجه خانم: وقت کمه باید تقسیم وظایف بشه پسرا خب مکنه لاین
جیمین جونگ کوک و ته : جان
خدیجه خانم: آشپزخونه واسه من و شماها س
تهیونگ: امممچطوری باید تمیز کرد
خدیجه خانم : باید دونه دونه کابینت ها رو خالیشون کرد خوب داخلشان رو تمیز کرد وسایل هر کابینت رو داخل بچینیم و بعد روی در کابینتارو تمیز کنیم گاز و یخچال ماشین لباس شویی کامل باید جرم گیر بشه
تمام طرفا باید توی وایتکس باشه و بعد شسته بشه مواد عدایی یخچالم برازیم توش و بعد کف آشپزخونه رو هم بشوریم با ریکای سیاه که سازندش خودمم تمام قابلمه ها رو برق بندازیم وسایل توی دکوراشپزخونه بلور و نقره و مس و شبه نقره و صلا جدا تمیز بشه
کف آشپزخونه طی بخوره و دکوراهم تمیز بشه
سوالی نیست مکنه لاین ؟
جیمین : نه فقط میتونم بگم پاره ایم
خدیجه خانم خب جین و علیرصا و مرد تمام فرش ها رو جمع کنید و ببرید روی هیات بشورید
علیرضا : مامان پار
خدیجه خانم : ساکت اعتراض موجود نیست برید به کارتون برسید ( ابهتو برم من )
جین : چشم مادرجون
خدیجه خانم : چشمت بی بلا دوماد جذابم خب جیهوپ و نامجون پسرای باهوش و قدرتمندم شنا کل شیشه ها و پنجره ها درآ کفبندا بوفه میز تلوزیون میز مبل و همه ی وسایل و گردگیری میکنید ( بگردم واسه بچم )
جیهوپ : چشم
و رفتن فقط شوگا مونده بود
شوگا : اممم خب همه کارا تقسیم شده من میرم بخوابم
خدیجه خانم: کجا کجا پسرم شما از همه وطیفه بشتر ولی راحت تره
همه ی اتاقا رو تمیز مکنی ا.ت هم بهت میگه چیکار کنی برو مادر برو
همونطور که میدونید خونه تکونی ی رقابت در فامیله و خدیجه خانم میخواد مثل هرسال اول بشه
که ماه مارچ میشه ( همون اسفند خودمون )
خدیجه خانم : علیرضا مادر امروز چندمس
علیرضا : ۳ اسفند
خدیجه خانم : بسم الله ۲۷ روز دیگه عید بعد من هنوز خونه تکونی نکردم ( هول کرده ) پاشید پاشید باید خونه تکونی رو شروع کنیم پاشید و بعد هم رو به خط کرد البته به غیر از ا.ت که داشت سیب با سوره ی ال یاسین میخورد بچش خوشگل و ناز بشه
و داشت به پسرا و جین میخندید
خدیجه خانم : همه میرید لباساتون رو با یه زیر شلواری و تیشرت عوص میکنید و یه دستمال سرم میارید میبندید به کله ها تون بدویددددددد وقتم کمه خونم کثیفه زودبلشید
همه عین میک میک رفتن و سریع طبق دستور خدیجه خانم لباس پوشیدن
البته آقا ممدرضا و علیرضا هم همینرو پوشیدن به جز تیشرت که که دوتایشون با یه زیر پوش سوراخ سوراخ اومدن وسط
کوک : چرا همچین لباسی پوشیدید ( بچم کپ کرده)
علیرضا : آخه اینقدر قرار کار کنید لباس کثیف شه که مه کلا این زیر پوشو نزدیکه سه ساله فقط توی خون تکونی میپوشید البته شما تا آخرای اسفند به حرفم میرسید
خدیجه خانم: وقت کمه باید تقسیم وظایف بشه پسرا خب مکنه لاین
جیمین جونگ کوک و ته : جان
خدیجه خانم: آشپزخونه واسه من و شماها س
تهیونگ: امممچطوری باید تمیز کرد
خدیجه خانم : باید دونه دونه کابینت ها رو خالیشون کرد خوب داخلشان رو تمیز کرد وسایل هر کابینت رو داخل بچینیم و بعد روی در کابینتارو تمیز کنیم گاز و یخچال ماشین لباس شویی کامل باید جرم گیر بشه
تمام طرفا باید توی وایتکس باشه و بعد شسته بشه مواد عدایی یخچالم برازیم توش و بعد کف آشپزخونه رو هم بشوریم با ریکای سیاه که سازندش خودمم تمام قابلمه ها رو برق بندازیم وسایل توی دکوراشپزخونه بلور و نقره و مس و شبه نقره و صلا جدا تمیز بشه
کف آشپزخونه طی بخوره و دکوراهم تمیز بشه
سوالی نیست مکنه لاین ؟
جیمین : نه فقط میتونم بگم پاره ایم
خدیجه خانم خب جین و علیرصا و مرد تمام فرش ها رو جمع کنید و ببرید روی هیات بشورید
علیرضا : مامان پار
خدیجه خانم : ساکت اعتراض موجود نیست برید به کارتون برسید ( ابهتو برم من )
جین : چشم مادرجون
خدیجه خانم : چشمت بی بلا دوماد جذابم خب جیهوپ و نامجون پسرای باهوش و قدرتمندم شنا کل شیشه ها و پنجره ها درآ کفبندا بوفه میز تلوزیون میز مبل و همه ی وسایل و گردگیری میکنید ( بگردم واسه بچم )
جیهوپ : چشم
و رفتن فقط شوگا مونده بود
شوگا : اممم خب همه کارا تقسیم شده من میرم بخوابم
خدیجه خانم: کجا کجا پسرم شما از همه وطیفه بشتر ولی راحت تره
همه ی اتاقا رو تمیز مکنی ا.ت هم بهت میگه چیکار کنی برو مادر برو
همونطور که میدونید خونه تکونی ی رقابت در فامیله و خدیجه خانم میخواد مثل هرسال اول بشه
۸.۳k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.