من جمله یِ "دوستت دارم" رو خیلی بیشتر از"عاشقتم" دوس دارم
من جمله یِ "دوستت دارم" رو خیلی بیشتر از"عاشقتم" دوس دارم...انگار یه حسِ عجیب تر و پخته تری توش پنهونه، انگار که یه آدمِ محکم تری پشتِش وایساده..."عاشقتم" یه طوریه که انگار فقط میخواد گفته بشه و بره پیِ کارش، گفته بشه و کلمات بعدی فوری پشت بندش بیان...ولی دوستت دارم یعنی من وقتِ بیشتری واسه ادا کردنش، نوشتنش، تایپ کردنش میذارم
یعنی دلم میخواد کش بیاد این حسِ خوبِ گفتن و نوشتنش واسه من و شنیدنش واسه تو...
"دوستت دارم" گرم تره، نجیب تره، پخته تره
انگار یه کوه تجربه و فکر و احساس پشتشه که قراره هزار سال عمر کنه، ولی "عاشقتم" مثلِ یه طفلِ شیرین زبون و شیطونه که آخرِ سر یه روز میره زیرِ ماشینِ "ازت متنفرم" و سر میاد عمرِ کوتاهش...
"دوستت دارم" یه دریایِ عمیق و آرومه که میشه پناهنده یِ آرامشِ ساحلش شد اما"عاشقتم" ترسناکه، متزلزله، مثلِ یه صندلیِ قشنگ و باشکوهه که پایه هاش از پِر و پنبه است و به محضِ تکیه کردن بهش خالی میکنه زیرِ پایِ دل و دنیایِ آدمُ..."دوستت دارم" یعنی من واسه یه ثانیه و یه لحظه نمیخوامت، میخوامت واسه یه عمــر
میخوامت واسه کلِ زندگی...
"عاشقتم" جونه
و "دوستت دارم" روح
جون یه روز میـره از تن و روح اما
تا ابد هست و "جاودانه" میشه...
"دوستت دارم" روحــه، روحِ آدمی...
یعنی دلم میخواد کش بیاد این حسِ خوبِ گفتن و نوشتنش واسه من و شنیدنش واسه تو...
"دوستت دارم" گرم تره، نجیب تره، پخته تره
انگار یه کوه تجربه و فکر و احساس پشتشه که قراره هزار سال عمر کنه، ولی "عاشقتم" مثلِ یه طفلِ شیرین زبون و شیطونه که آخرِ سر یه روز میره زیرِ ماشینِ "ازت متنفرم" و سر میاد عمرِ کوتاهش...
"دوستت دارم" یه دریایِ عمیق و آرومه که میشه پناهنده یِ آرامشِ ساحلش شد اما"عاشقتم" ترسناکه، متزلزله، مثلِ یه صندلیِ قشنگ و باشکوهه که پایه هاش از پِر و پنبه است و به محضِ تکیه کردن بهش خالی میکنه زیرِ پایِ دل و دنیایِ آدمُ..."دوستت دارم" یعنی من واسه یه ثانیه و یه لحظه نمیخوامت، میخوامت واسه یه عمــر
میخوامت واسه کلِ زندگی...
"عاشقتم" جونه
و "دوستت دارم" روح
جون یه روز میـره از تن و روح اما
تا ابد هست و "جاودانه" میشه...
"دوستت دارم" روحــه، روحِ آدمی...
۴.۵k
۱۶ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.