پدرم هروقت اخبار گرد و غبار وآلودگی هوای اهواز را می شنود
پدرم هروقت اخبار گرد و غبار وآلودگی هوای اهواز را می شنود ، یاد خطره ی تلخی میافتد، میگفت تابستان داغی در منطقه جفیر اهواز بودیم ، برای نجات از گرد و خاک و گرفتن حمام ساعتی مرخصی گرفتیم و به اهواز رفتیم.
سر ظهر که کنار کارون هم قابل تحمل نبود به پیشنهاد یکی از همراهان رفتیم لابی هتل ،که محل تردد و اسکان مهندسین خارجی شرکت نفت هم بود.
اون دوستمان یاد آوری کرد مقررات لابی سخته و باید رعایت کنید، اول از همه دانگ بزاریم ، یک قوری چای بخریم و آهسته اهسته بخوریم ، تا چایی تموم نشده و لم ندادین روی مبل ها و شق و رق نشستین می تونید از هوای خنک لابی استفاده کنید،با زحمت پول قابل توجهی جمع شد و بوری چایی وسط یز و ما هم دور اون، که نفهمیدیم کی و چطور چرتمان گرفته که نگهبان لابی سر رسید و با ناراحتی داد زد چه خبرتون اینجاآبرو داره با این لباس های خاکی و پوتین های بوگندو،
پدرم میگه هنوز اون هزینه گزاف رو که خاطرم میاد از ته دل برای خودم و دوستانم درد میکشم ، اما نه فکر کنید بابت اون دانگ گرونی که به زحمت جمع کردیم نه بخاطر اون گفته نگهبان که گفت با این لباس های خاکی و پوتین های بوگندو....
سر ظهر که کنار کارون هم قابل تحمل نبود به پیشنهاد یکی از همراهان رفتیم لابی هتل ،که محل تردد و اسکان مهندسین خارجی شرکت نفت هم بود.
اون دوستمان یاد آوری کرد مقررات لابی سخته و باید رعایت کنید، اول از همه دانگ بزاریم ، یک قوری چای بخریم و آهسته اهسته بخوریم ، تا چایی تموم نشده و لم ندادین روی مبل ها و شق و رق نشستین می تونید از هوای خنک لابی استفاده کنید،با زحمت پول قابل توجهی جمع شد و بوری چایی وسط یز و ما هم دور اون، که نفهمیدیم کی و چطور چرتمان گرفته که نگهبان لابی سر رسید و با ناراحتی داد زد چه خبرتون اینجاآبرو داره با این لباس های خاکی و پوتین های بوگندو،
پدرم میگه هنوز اون هزینه گزاف رو که خاطرم میاد از ته دل برای خودم و دوستانم درد میکشم ، اما نه فکر کنید بابت اون دانگ گرونی که به زحمت جمع کردیم نه بخاطر اون گفته نگهبان که گفت با این لباس های خاکی و پوتین های بوگندو....
۲۶.۰k
۱۹ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.