زندگی مخفی پارت شصت و نه
#زندگی_مخفی
پارت ۶۹
....سه روز بعد ....
ویو جونگکوک
یونگی:جیمین افتخار دنس میدی
جیمین:باعث افتخارمه
چقدر کیوت بودن
چقدر به هم میومدن
خدایا
دلم برای تهیونگ تنگ شده
چرا چرا باید اون تراشه گذاری میشد
من من میتونستم جاش تراشه گذاری بشم
ای خداا
دارم دیوونه میشمممم
رزی:خب جونگ کوک شی
افتخار رقص میدی
جونگکوک:رزی ول کن الان اصلا حالم خوب نیست
رزی:نگاه کن جیسو و جین دارن باهم میزقصن
شرط میبندم که باهم قرار میزارن
جونگکوک:ای خدا از دست این دختر شماها چی کشیدید
خب تو به جز من میخوای با کی برقصی
رزی:یجی؟؟
نه اون ممکنه منو بزنه تو دیوار
اون فقط با ریوجین میرقصه
جونگکوک:هعیی
دلم برای تنگ شده
رزی:جای خالیش احساس میشه
نه فقط اون بلکه اهیون هم جاش خالیه
جونگکوک:حالا قضیه ی این پارتی چیه
رزی:تولد هاناعه
جونگکوک:اوخی کجاست
رزی:پیش هوسوک اونطرف داره میرقصه
جونگکوک:اوکی بیا بریم بهش تبریک بگیم
راستی من کادو.....
رزی:بیا اینو از طرف جفتمون میدیم
جونگکوک:ممنونم
......ویو جیمین.......
یونگی:افتخار دنس میدی
سریع جوابشو دادم
جیمین: باعث افتخاره
و دستشو گذاشت پشت کمرم و منم دستامو حلقه کردم دور گردنش
و آروم رقصیدیم
نگاهم افتاد به جونگکوک
جیمین:از وقتی اون اتفاق برای تهیونگ افتاد کوکی اصلا حرف نمیزنه
یونگی:آره و خب کسی نیستش که درکش کنه
فقط یجیه که اونم حالش خوب نیست
جیمین:حالا جین چرا میخواست برای هانا تولد بگیره
یونگی:میخواست حال اعضا رو عوض کنه
ولی موفق نشده
راستی هانا و هوسوک کجان؟؟
جیمین:توی حیاط
رزی و جونگ کوک دارن میرن اونجا
یونگی:بزار برن
حالا توهم آروم باش اوکی
جیمین:چشم مستر یونگی
هردو خندیدیم و به رقصیدن ادامه دادیم
.......ویو هانا......
هانا:چرا منو برای کمک نبردی
هوسوک:نمیتونستم ریسک کنم
که از دستت بدم
تو تازه اومدی
دوباره نخواب تنهام بزاری ها
هانا:چشم و قول میدم
قول انگشتی
رزی و جونگ کوک: happy birthday to you
Happy birthday to you
Happy birthday to you hana
Happy birthday to you
هانا:وای ممنونم بچه ها 🥺
رزی:اینم کادوت از طرف منو کوک
جونگکوک:تولدت مبارک هانا
جونگ کوک داشت بغضشو کنترل میکرد
اون فقط یکی دوماه پیش تهیونگ بوده
ولی همون زمان خیلی خیلی بهش وابسته شده
هانا:خب بیاید بریم نوبت شام پارتیههه
رزی:بریم
......ویو جونگکوک........
پارت ۶۹
....سه روز بعد ....
ویو جونگکوک
یونگی:جیمین افتخار دنس میدی
جیمین:باعث افتخارمه
چقدر کیوت بودن
چقدر به هم میومدن
خدایا
دلم برای تهیونگ تنگ شده
چرا چرا باید اون تراشه گذاری میشد
من من میتونستم جاش تراشه گذاری بشم
ای خداا
دارم دیوونه میشمممم
رزی:خب جونگ کوک شی
افتخار رقص میدی
جونگکوک:رزی ول کن الان اصلا حالم خوب نیست
رزی:نگاه کن جیسو و جین دارن باهم میزقصن
شرط میبندم که باهم قرار میزارن
جونگکوک:ای خدا از دست این دختر شماها چی کشیدید
خب تو به جز من میخوای با کی برقصی
رزی:یجی؟؟
نه اون ممکنه منو بزنه تو دیوار
اون فقط با ریوجین میرقصه
جونگکوک:هعیی
دلم برای تنگ شده
رزی:جای خالیش احساس میشه
نه فقط اون بلکه اهیون هم جاش خالیه
جونگکوک:حالا قضیه ی این پارتی چیه
رزی:تولد هاناعه
جونگکوک:اوخی کجاست
رزی:پیش هوسوک اونطرف داره میرقصه
جونگکوک:اوکی بیا بریم بهش تبریک بگیم
راستی من کادو.....
رزی:بیا اینو از طرف جفتمون میدیم
جونگکوک:ممنونم
......ویو جیمین.......
یونگی:افتخار دنس میدی
سریع جوابشو دادم
جیمین: باعث افتخاره
و دستشو گذاشت پشت کمرم و منم دستامو حلقه کردم دور گردنش
و آروم رقصیدیم
نگاهم افتاد به جونگکوک
جیمین:از وقتی اون اتفاق برای تهیونگ افتاد کوکی اصلا حرف نمیزنه
یونگی:آره و خب کسی نیستش که درکش کنه
فقط یجیه که اونم حالش خوب نیست
جیمین:حالا جین چرا میخواست برای هانا تولد بگیره
یونگی:میخواست حال اعضا رو عوض کنه
ولی موفق نشده
راستی هانا و هوسوک کجان؟؟
جیمین:توی حیاط
رزی و جونگ کوک دارن میرن اونجا
یونگی:بزار برن
حالا توهم آروم باش اوکی
جیمین:چشم مستر یونگی
هردو خندیدیم و به رقصیدن ادامه دادیم
.......ویو هانا......
هانا:چرا منو برای کمک نبردی
هوسوک:نمیتونستم ریسک کنم
که از دستت بدم
تو تازه اومدی
دوباره نخواب تنهام بزاری ها
هانا:چشم و قول میدم
قول انگشتی
رزی و جونگ کوک: happy birthday to you
Happy birthday to you
Happy birthday to you hana
Happy birthday to you
هانا:وای ممنونم بچه ها 🥺
رزی:اینم کادوت از طرف منو کوک
جونگکوک:تولدت مبارک هانا
جونگ کوک داشت بغضشو کنترل میکرد
اون فقط یکی دوماه پیش تهیونگ بوده
ولی همون زمان خیلی خیلی بهش وابسته شده
هانا:خب بیاید بریم نوبت شام پارتیههه
رزی:بریم
......ویو جونگکوک........
۳.۴k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.