عدالت برای1قاتل
𝕻𝖆𝖗𝖙10
&باشه...
*خوبه حالا بیا بریم داخل
ویو میا :رفتیم داخل اونجا پر بود از آدمای پولدار و زیبا و همه ماسک زده بودن البته به نظرم من از اول زندگیم توی یه مهمونی بودم که همه ماسک زده بودن ولی چون من ماسکی نداشتم گناه کار بودم البته نباید از دنیا انتظار زیادی داشت اون همیشه توی خوشحالی ها و ناراحتی های من یه چالش داد که من مجبور به انجام دادن اون چالش بودم وباعث میشد هر بار صدای شکستن قلب شیشه ایم رو بشنوم حتی وقتی قلبم سنگی بود اون چالش ها میشکوندن این قلب سنگی بیچاره من رو،قسمت جالبش اینه دنیا اگه جای خوبی بود اسم قبرستوناش بهشت نبود خسته ام از خنده های فیک و روزی
انتقام تک تک اشک هام رو ازت میگیرم ...!
نویسنده:میرفتن پیش بعضی ها و در مورد موضوع های مافیایی حرف میزدن که برای میا اصلا جالب نبود چون به نظر اون همه ی آدم های اونجا فیک بودن لبخنداشون،حرف هاشون،خنده هاشون،حتی رفتارشون اون هم مجبور بود مثل اونا باشه اون حتی نمیدونست چرا هنوز زنده است؟ چرا تو این مهمونی داره شرکت میکنه اون هم به همراه کسی که ازش متنفر بود این عجیبه واقعا چی توی سر اون مرد میگذره چطور میتونه انقدر خوب رفتار کنه با دیگران ولی اون واقعا داره آیا اخلاق واقعیش رو به اونا نشون میداد یا همش الکی بود خیلی گیج کننده بود مثل یه هزارتویی که تموم نمیشد!
آنچه خواهید دید...
بیاحساسمحتیواسهگرفتنانتقام
میا تو هیچی نمیدونی پس خفه شو!
ولی کاش هیچوقت دوستیمون تبدیل به عشق نمیشد !
&باشه...
*خوبه حالا بیا بریم داخل
ویو میا :رفتیم داخل اونجا پر بود از آدمای پولدار و زیبا و همه ماسک زده بودن البته به نظرم من از اول زندگیم توی یه مهمونی بودم که همه ماسک زده بودن ولی چون من ماسکی نداشتم گناه کار بودم البته نباید از دنیا انتظار زیادی داشت اون همیشه توی خوشحالی ها و ناراحتی های من یه چالش داد که من مجبور به انجام دادن اون چالش بودم وباعث میشد هر بار صدای شکستن قلب شیشه ایم رو بشنوم حتی وقتی قلبم سنگی بود اون چالش ها میشکوندن این قلب سنگی بیچاره من رو،قسمت جالبش اینه دنیا اگه جای خوبی بود اسم قبرستوناش بهشت نبود خسته ام از خنده های فیک و روزی
انتقام تک تک اشک هام رو ازت میگیرم ...!
نویسنده:میرفتن پیش بعضی ها و در مورد موضوع های مافیایی حرف میزدن که برای میا اصلا جالب نبود چون به نظر اون همه ی آدم های اونجا فیک بودن لبخنداشون،حرف هاشون،خنده هاشون،حتی رفتارشون اون هم مجبور بود مثل اونا باشه اون حتی نمیدونست چرا هنوز زنده است؟ چرا تو این مهمونی داره شرکت میکنه اون هم به همراه کسی که ازش متنفر بود این عجیبه واقعا چی توی سر اون مرد میگذره چطور میتونه انقدر خوب رفتار کنه با دیگران ولی اون واقعا داره آیا اخلاق واقعیش رو به اونا نشون میداد یا همش الکی بود خیلی گیج کننده بود مثل یه هزارتویی که تموم نمیشد!
آنچه خواهید دید...
بیاحساسمحتیواسهگرفتنانتقام
میا تو هیچی نمیدونی پس خفه شو!
ولی کاش هیچوقت دوستیمون تبدیل به عشق نمیشد !
۲.۴k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.