پارت ۱
*از زبان راوی*
دخترک ۱۹ ساله ای که با بوریسه ی دانشگاهی اومده بود کره
به سرش زد امتحانی کنه و ادیشن جی وای پی رو بده اما.......
قبول شد !
*از زبان ا.ت*
باورم نمیشد انقد زود ؟
قبولم کردن ؟
چجوری ؟
سوالاتی در ذهنش نسش بسته بودن .
میشد گفت دخترک پر از سوال بود !
در افکار خود میغلتید که صدای تلفنش نظر او را جلب کرد
کیه یعنی؟ اینجا کسی شماره ی منو نداره که !
-سلام
سلام . شما؟
-از کمپانی جی وای پی هستیم . شما برای کمپانی ما ادیشن دادید درسته ؟
اها بله...بله
_خب لطفا راس ساعت ۴ بعد از ظهر روبروی کمپانی باشید
باشه....چیزی نباید بیارم ؟
_نه نیاز نیست . خانواده دویان همه چی رو فراهم کردن
اهان...خب ۴ اونجام
*پایان تماس*
الان چی بپوشم ؟
اول باید زنگ بزنم بچه ها
*تماس تصویری*
گایز کجایید؟؟
•ولمون کن ا. ت
پس تو نمیخوای هیونجین رو ببینی نه؟ اوکی
•نه گوه خوردم میخوام
□*در حالی که مسواک تو دهنش بود گفت*می ار اعت افت بلایلون
■هوی نفله چی بلغور میکنی ؟
□*شستن دهن*میگم از هفت بیدارم
همه≈خب به ما چه؟
♡خب بچه ها ناهار با کیه ؟
همه≈ا. ت جانننننننننن
کوفت من ندارم بدم شما بلومبونین
چطور بود؟
دخترک ۱۹ ساله ای که با بوریسه ی دانشگاهی اومده بود کره
به سرش زد امتحانی کنه و ادیشن جی وای پی رو بده اما.......
قبول شد !
*از زبان ا.ت*
باورم نمیشد انقد زود ؟
قبولم کردن ؟
چجوری ؟
سوالاتی در ذهنش نسش بسته بودن .
میشد گفت دخترک پر از سوال بود !
در افکار خود میغلتید که صدای تلفنش نظر او را جلب کرد
کیه یعنی؟ اینجا کسی شماره ی منو نداره که !
-سلام
سلام . شما؟
-از کمپانی جی وای پی هستیم . شما برای کمپانی ما ادیشن دادید درسته ؟
اها بله...بله
_خب لطفا راس ساعت ۴ بعد از ظهر روبروی کمپانی باشید
باشه....چیزی نباید بیارم ؟
_نه نیاز نیست . خانواده دویان همه چی رو فراهم کردن
اهان...خب ۴ اونجام
*پایان تماس*
الان چی بپوشم ؟
اول باید زنگ بزنم بچه ها
*تماس تصویری*
گایز کجایید؟؟
•ولمون کن ا. ت
پس تو نمیخوای هیونجین رو ببینی نه؟ اوکی
•نه گوه خوردم میخوام
□*در حالی که مسواک تو دهنش بود گفت*می ار اعت افت بلایلون
■هوی نفله چی بلغور میکنی ؟
□*شستن دهن*میگم از هفت بیدارم
همه≈خب به ما چه؟
♡خب بچه ها ناهار با کیه ؟
همه≈ا. ت جانننننننننن
کوفت من ندارم بدم شما بلومبونین
چطور بود؟
۲.۱k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.