dark condition p2 😈
سلام بچه ها خوبید ؟ 🙂
مدرسه داشتم نتونستم ادامه فیک رو بنویسم .
پارت ۲ منتشر شد هورا 😂
زمان حال :
من امروز روز تولدمه و خیلی خوشحالم چون از صاحب کافی شاپ مرخصی گرفتم و قراره برای خودم تنها جشن بگیرم 😃💖ولی حیف که تنهام و کسی رو ندارم 🥲 ....
توی حیاط مدرسه بودم که تمام بچه ها اومدن بالا سرم و کتکم زدن چون بابام قمار باز بود ولی اگه الان شرکتمون رو داشتیم من رو رو سرشون میذاشتن .
( نچ نچ 😐) من عادت کرده بودم به کتک خوردن از بچه ها .
از مدرسه برگشتم خونه و دیدم جلوی در خونمون یک جعبه کادوعه بهش اهمیت ندادم و وارد خونه شدم . ( من بودم از فضولی میمردم که توش چیه 😂 )
بعد از نیم ساعت که داشتم قهوه میخوردم گوشیم زنگ خورد و ناشناس بود منم برداشتم وقتی صدای پشت تلفون رو شنیدم خشکم زد .......
تادددااااا
پایان پارت ۲ 😂😐
ببخشید جای حساسش کات کردم 😂😬💜
لطفا لایک و کامنت یادتون نره
مدرسه داشتم نتونستم ادامه فیک رو بنویسم .
پارت ۲ منتشر شد هورا 😂
زمان حال :
من امروز روز تولدمه و خیلی خوشحالم چون از صاحب کافی شاپ مرخصی گرفتم و قراره برای خودم تنها جشن بگیرم 😃💖ولی حیف که تنهام و کسی رو ندارم 🥲 ....
توی حیاط مدرسه بودم که تمام بچه ها اومدن بالا سرم و کتکم زدن چون بابام قمار باز بود ولی اگه الان شرکتمون رو داشتیم من رو رو سرشون میذاشتن .
( نچ نچ 😐) من عادت کرده بودم به کتک خوردن از بچه ها .
از مدرسه برگشتم خونه و دیدم جلوی در خونمون یک جعبه کادوعه بهش اهمیت ندادم و وارد خونه شدم . ( من بودم از فضولی میمردم که توش چیه 😂 )
بعد از نیم ساعت که داشتم قهوه میخوردم گوشیم زنگ خورد و ناشناس بود منم برداشتم وقتی صدای پشت تلفون رو شنیدم خشکم زد .......
تادددااااا
پایان پارت ۲ 😂😐
ببخشید جای حساسش کات کردم 😂😬💜
لطفا لایک و کامنت یادتون نره
۱۸.۱k
۱۴ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.