دیروز خواب دیدم که خواهر دازای عم بعد چویا هم با دازای تق
دیروز خواب دیدم که خواهر دازای عم بعد چویا هم با دازای تقریبا خوب شده بود و اومده بود تو آژانس کارآگاهی بعد درازای هی رو من کرم میریخت بعد منو و دازای و چویا تو یه ویلا بزرگ زندگی میکردیم بعد یهو دشمن اومد و جنگ شد و بعد دازای مرد و چویا از گریه زیاد مرد و اکوتاگاوا هم درحد مرگگگگگ زخمی بود و منم عرررر میزدم😐🤌
۹.۶k
۱۴ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.