دو پارتی ران

دو پارتی ران
اون دوست عزیزی که وانشات خیانت ایزانا خواسته بود من به زهنم چیزی نرسید. اگه ایده داشتم مینویسم
_________
زبان ران
مو های ابریشمی ی ا/ت رو شونه میکردم
ا/ت دختر اروم و مهربون از همون موقع که بچه دبیرستان بودیم همه ی پسرا ی مدرسه بدون استثنا روش کراش بودن. بقل دستی ی قشنگ من.



فلش بک

ران؛ عاااا ا/ت امروز کتابمو جا گذاشتم میشه از کتاب تو ببینم
ا/ت: اشکال نداره ران سان
ران:ممنون



از زبان ا/ت
سره کلاس نگاه ران همش روی پام بود. خیلی خجالت کشیدم. دفتر مو از تو کیف در اوردم. توش نوشتم *به پام نگاه نکن هانتانی* ران در جواب دستمو گرفت منم لبو شدم. زنگ خورد خدایا شکرت کیفمو برداشتم رفتم. تو راه همش فکر میکردم که یکی داره دنبالم میاد. که یکی دستمو گرفت ران بود.



ران: چرا ازم فرار میکنی

ا/ت:فرار نکردم *لکنت قرمز شده*

ران:ازم خجالت میکشی*پوزخند*

ا/ت:نه*سرخ*....