پارت83
#پارت83
شیطونکِ بابا🥺💜
درو ناگهان باز کردم و با دیدن دوتا پسر که مشغول سیگارکشیدن بودن دندون قروچه ای کردم....
پسرا نگاهی بهمون انداختن و انگاری جا خورده باشن ، بی توجه بهشون گوشیمو در آوردم خواستم اسنپ بگیرم که یکیشون گفت:
+ خانوما جایی میرید؟ برسونمتون!!
_ نه ممنون اسنپ میگیرم
اون یکی پسره قدمی جلوتر اومد و گفت:
+ این وقت شب اسنپ سخت گیرمیاد
کیانا نیشگونی از دستم گرفت و آروم گفت:
+ خفه شو عه
پسره فیلتر سیگارشو پرت کرد پایین و گفت:
+ میرم ماشینو بیارم
هوفی کشیدم که پسره بعد از چند دقیقه جلوی پامون ترمز زد و با ترید نشستم داخل ماشین
منو کیانا عقب نشسته بودیم و اون دوتاهم
جلو بودن
یکمی استرس داشتم و نگران بودم خفتمون نکنن یه وقتی!! ولی کیانا خیلی ریلکس مشغول ور رفتن با گوشیش بود
پسری که مشغول رانندگی بود گفت:
+ از دوستای صمیمی افراز هستین؟؟
اخمی کردم و گفتم:
_ چطور؟
+ همینطوری !!
_ آها
چند ثانیه مکث کرد و دوباره پرسید:
+ خب نگفتی!!
شیطونکِ بابا🥺💜
درو ناگهان باز کردم و با دیدن دوتا پسر که مشغول سیگارکشیدن بودن دندون قروچه ای کردم....
پسرا نگاهی بهمون انداختن و انگاری جا خورده باشن ، بی توجه بهشون گوشیمو در آوردم خواستم اسنپ بگیرم که یکیشون گفت:
+ خانوما جایی میرید؟ برسونمتون!!
_ نه ممنون اسنپ میگیرم
اون یکی پسره قدمی جلوتر اومد و گفت:
+ این وقت شب اسنپ سخت گیرمیاد
کیانا نیشگونی از دستم گرفت و آروم گفت:
+ خفه شو عه
پسره فیلتر سیگارشو پرت کرد پایین و گفت:
+ میرم ماشینو بیارم
هوفی کشیدم که پسره بعد از چند دقیقه جلوی پامون ترمز زد و با ترید نشستم داخل ماشین
منو کیانا عقب نشسته بودیم و اون دوتاهم
جلو بودن
یکمی استرس داشتم و نگران بودم خفتمون نکنن یه وقتی!! ولی کیانا خیلی ریلکس مشغول ور رفتن با گوشیش بود
پسری که مشغول رانندگی بود گفت:
+ از دوستای صمیمی افراز هستین؟؟
اخمی کردم و گفتم:
_ چطور؟
+ همینطوری !!
_ آها
چند ثانیه مکث کرد و دوباره پرسید:
+ خب نگفتی!!
۳.۵k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.