تک پارتی (وقتی پریود بودی و.....)
#چانگبین
#استری_کیدز
آروم طوری که مزاحم خواب چانگبین نشی...روی تخت دراز کشیدی..
نیم ساعتی از زمانی که بخاطر درد بیدار شده بودی گذشته بود و توی اون زمان قرص خوردی و کار های بهداشتی دیگت رو انجام داده بودی...اما هنوز دردی ازت کم نشده بود
تصمیم گرفتی بلاخره به سمت تخت بری و روش دراز بکشی تا بلکه شاید بهتر بشی اما فایده ای نداشت البته که سعی میکرد زیاد وول نخوری تا یک وقت چانگبین رو که کنارت خوابیده بود رو بیدار نکنی
دستت رو روی شکمت گذاشته بودی و هر از گاهی از شدت درد پلکاتو روی هم فشار میدادی...اما با حلقه شدن دستای گرم و مردونه ی فردی...
آروم آروم لای پلکاتو باز کردی...میخواستی به سمتش برگردی اما تورو محکم به خودش چسبوند و شروع کرد به ماساژ دادن شکمت
+ چ..چانگب
_شیششش...بزار کارم رو بکنم
سرت رو پایین انداختی
+ ببخشید...نمیخواستم بیدارت کنم
_ گفتم که...بزار کارم رو بکنم
دیگه چیزی نگفتی و گذاشتی به کارش ادامه بده..
_ چرا وقتی درد داری بهم نمیگی ؟...بهت چند دفعه دیگه هم گفته بودم
+ ببخشید...نمیخواستم مزاحم خوابت بشم
آروم بوسه ای به موهات زد
_ تو هرگز مزاحم من نمیشی عشقم...
_ لطفاً چیزی رو ازم مخفی نکن...من خودم میخوام که کمکت کنم باشه؟
بخاطر حرفاش لبخندی زدی
+ باشه
بوسه ای دیگه روی موهات زد
_ حالا هم سعی کن بخوابی...نگران منم نباش...فعلا فقط استراحت کن باشه عزیزکم؟
بخاطر حرف های دلگرم کنندش لبخندت پهن تر از قبل شد
+ اوهوم...باشه عشقم...
بوسه ای روی گونت گذاشت و همینطور که داشت آروم آروم ماساژت میداد...تو به خواب رفتی...
#استری_کیدز
آروم طوری که مزاحم خواب چانگبین نشی...روی تخت دراز کشیدی..
نیم ساعتی از زمانی که بخاطر درد بیدار شده بودی گذشته بود و توی اون زمان قرص خوردی و کار های بهداشتی دیگت رو انجام داده بودی...اما هنوز دردی ازت کم نشده بود
تصمیم گرفتی بلاخره به سمت تخت بری و روش دراز بکشی تا بلکه شاید بهتر بشی اما فایده ای نداشت البته که سعی میکرد زیاد وول نخوری تا یک وقت چانگبین رو که کنارت خوابیده بود رو بیدار نکنی
دستت رو روی شکمت گذاشته بودی و هر از گاهی از شدت درد پلکاتو روی هم فشار میدادی...اما با حلقه شدن دستای گرم و مردونه ی فردی...
آروم آروم لای پلکاتو باز کردی...میخواستی به سمتش برگردی اما تورو محکم به خودش چسبوند و شروع کرد به ماساژ دادن شکمت
+ چ..چانگب
_شیششش...بزار کارم رو بکنم
سرت رو پایین انداختی
+ ببخشید...نمیخواستم بیدارت کنم
_ گفتم که...بزار کارم رو بکنم
دیگه چیزی نگفتی و گذاشتی به کارش ادامه بده..
_ چرا وقتی درد داری بهم نمیگی ؟...بهت چند دفعه دیگه هم گفته بودم
+ ببخشید...نمیخواستم مزاحم خوابت بشم
آروم بوسه ای به موهات زد
_ تو هرگز مزاحم من نمیشی عشقم...
_ لطفاً چیزی رو ازم مخفی نکن...من خودم میخوام که کمکت کنم باشه؟
بخاطر حرفاش لبخندی زدی
+ باشه
بوسه ای دیگه روی موهات زد
_ حالا هم سعی کن بخوابی...نگران منم نباش...فعلا فقط استراحت کن باشه عزیزکم؟
بخاطر حرف های دلگرم کنندش لبخندت پهن تر از قبل شد
+ اوهوم...باشه عشقم...
بوسه ای روی گونت گذاشت و همینطور که داشت آروم آروم ماساژت میداد...تو به خواب رفتی...
۴۸.۳k
۲۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.