پارت ۲
پارت ۲
الماس سیاه
_______________________________________
دستشو سمت امگایی که نصف خودشم نبود دراز کرد
جونگکوک : بیا اینجا توله کوچولو نترس من اینجام
امگا چشماشو باز کرد با ترس به جونگکوک نگاه کرد ، جونگکوک نگاه اطمينان بخشی بهش کرد و امگا کمی خودشو سمت جونگکوک کشید
جونگکوک دستاشو دور کمر امگا گذاشت و کامل سمت خودش کشید
امگا ترسیده جونگکوک روپس زد و کمی خودشو عقب کشید که البته با زوری که جونگکوک داشت میلی متری نتونست تکون بخوره بخاطر همین بغض کرد و به جونگکوک نگاه کرد
جونگکوک : گریه نکن کوچولو من حواسم بهت هست
امگا زد زیر گریه و جونگکوک شوکه نگاش کرد ، تاحالا امگایی به این لوسی ندیده بود
آروم امگا رو تو بغلش کشید و سرشو روی سینش گذاشت
امگا سرشونه های جونگکوک رو چنگ میزد و گریش شدید تر شده بود
جونگکوک اروم پشتش رو نوازش میکرد و تو گوش امگاشروع به صحبت کردن کرد
جونگکوک : هیش...نترس امگا کوچولو من اینجام نمیذارم کسی بهت آسیب بزنه آروم باش
امگا که ارومشده بود تو چشمای جونگکوک نگاه کرد ، جونگکوک دلش از شدت کیوتی و خوشگلی امگا ضعف رفت
جونگکوک : افرین پسر خوب حالا بگو ببینم اسمت چیه و چند سالته
امگا :اس..هق..اسممته..هق..تهیونگه و..و..هق..۱۷سال..هق..سالمه
جونگکوک : آروم باش تهیونگی خانوادت کجاست
تهیونگ با بغض گفت : مامانم..هق..و بابام طلاق..هق..گرفته بودن و..هق..پیش بابام زندگی..هق..میکردم ولی..هق..ولی اونا..هق..اونا بابامو...بابامو کشتن
جونگکوک موهای تهیونگ رو ناز کرد و کامل از زیر میز بیرونش کشید بلند شد و تهیونگ هم بلند کرد
لحظه یی با تعجب به رو به روش نگاه کرد پس اون امگا کوچولو کجا رفت همون لحظه انگشت کوچیکی سه تا ضربه به شیکم شیش تیکش زد
پایین رو نگاه کرد و لحظه یی به خنده افتاد اون امگا تا شکمش بیشتر نبود دستاشو دورش حلقه کرد و با خنده پرسید : قدت چنده تهیونگ
تهیونگ حرسی چشماشو تو کاسه چرخوند و جواب داد : ۱۶۵
خنده جونگکوک بیشتر شد و امگا رو بین بازو هاش گرفت
جونگکوک : کوچولو
تهیونگ : من کوچولو نیستم تو غولی
جونگکوک تهیونگ رو براید¹ استایل بغل کرد و به خنده به سمت ماشینش که بیرون آپارتمان بود حرکت کرد...
______________________________________
۱ = یه دست طرف زیر زانوش و اونیکی زیر گردنش و بلندش میکنه تا به سمت چیزی یا جایی ببرش
اینم پارت دو خوشحال میشم حمایت کنید دوستون دارم خدافظییی
الماس سیاه
_______________________________________
دستشو سمت امگایی که نصف خودشم نبود دراز کرد
جونگکوک : بیا اینجا توله کوچولو نترس من اینجام
امگا چشماشو باز کرد با ترس به جونگکوک نگاه کرد ، جونگکوک نگاه اطمينان بخشی بهش کرد و امگا کمی خودشو سمت جونگکوک کشید
جونگکوک دستاشو دور کمر امگا گذاشت و کامل سمت خودش کشید
امگا ترسیده جونگکوک روپس زد و کمی خودشو عقب کشید که البته با زوری که جونگکوک داشت میلی متری نتونست تکون بخوره بخاطر همین بغض کرد و به جونگکوک نگاه کرد
جونگکوک : گریه نکن کوچولو من حواسم بهت هست
امگا زد زیر گریه و جونگکوک شوکه نگاش کرد ، تاحالا امگایی به این لوسی ندیده بود
آروم امگا رو تو بغلش کشید و سرشو روی سینش گذاشت
امگا سرشونه های جونگکوک رو چنگ میزد و گریش شدید تر شده بود
جونگکوک اروم پشتش رو نوازش میکرد و تو گوش امگاشروع به صحبت کردن کرد
جونگکوک : هیش...نترس امگا کوچولو من اینجام نمیذارم کسی بهت آسیب بزنه آروم باش
امگا که ارومشده بود تو چشمای جونگکوک نگاه کرد ، جونگکوک دلش از شدت کیوتی و خوشگلی امگا ضعف رفت
جونگکوک : افرین پسر خوب حالا بگو ببینم اسمت چیه و چند سالته
امگا :اس..هق..اسممته..هق..تهیونگه و..و..هق..۱۷سال..هق..سالمه
جونگکوک : آروم باش تهیونگی خانوادت کجاست
تهیونگ با بغض گفت : مامانم..هق..و بابام طلاق..هق..گرفته بودن و..هق..پیش بابام زندگی..هق..میکردم ولی..هق..ولی اونا..هق..اونا بابامو...بابامو کشتن
جونگکوک موهای تهیونگ رو ناز کرد و کامل از زیر میز بیرونش کشید بلند شد و تهیونگ هم بلند کرد
لحظه یی با تعجب به رو به روش نگاه کرد پس اون امگا کوچولو کجا رفت همون لحظه انگشت کوچیکی سه تا ضربه به شیکم شیش تیکش زد
پایین رو نگاه کرد و لحظه یی به خنده افتاد اون امگا تا شکمش بیشتر نبود دستاشو دورش حلقه کرد و با خنده پرسید : قدت چنده تهیونگ
تهیونگ حرسی چشماشو تو کاسه چرخوند و جواب داد : ۱۶۵
خنده جونگکوک بیشتر شد و امگا رو بین بازو هاش گرفت
جونگکوک : کوچولو
تهیونگ : من کوچولو نیستم تو غولی
جونگکوک تهیونگ رو براید¹ استایل بغل کرد و به خنده به سمت ماشینش که بیرون آپارتمان بود حرکت کرد...
______________________________________
۱ = یه دست طرف زیر زانوش و اونیکی زیر گردنش و بلندش میکنه تا به سمت چیزی یا جایی ببرش
اینم پارت دو خوشحال میشم حمایت کنید دوستون دارم خدافظییی
۱۱.۱k
۰۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.