کابوس پارت⁴
کابوسپارت⁴
...
تو فکر بودم که در آسانسور باز شد
جونگ کوک تکون دادم
+جونگ کوک..
چشماشو باز کرد بلند شد
یه شهر بود هیچکس نبود همه جا یه چیزی ریخته بود
رفتیم داخل یه فروشگاه کلی خوراکی بود یه آب برداشتم
+هوف خیلی تشنمه آب میخوای؟
کوک:نوچ
نگاهی به بازوش کردم
بی حال بود رنگش پریده بود سفید شده بود
+حالت خوبه؟
کوک:آره خوبم
+ولی..
کوک:خوبم
از فروشگاه رفتیم بیرون رفتیم داخل یه هتل به جونگ کوک کمک کردم راه بره
در یه اتاق باز کردم کمک کردم نشست رو تخت
+جونگ کوک این ی مرحله جدیده؟
کوک:نمیدونم.
دراز کشید انگار خوابش برد این چرا اینجوری شده
رفتم تو آینه به خودم نگاه کردم برگشتم دیدم جونگ کوک دستشو گذاشته رو سرش
+..
میخواستم حرف بزنم که
کوک:چرا اومدی تو اون جنگل کوفتی؟نمیتونستی بری یه جنگل دیگه دیونه بودی؟چرا؟(داد)
ترسیدم
+م..من
کوک:من تو اون جنگل طلسم شده بودم و هیچکس نباید بیاد اون جنگل کوفتی هر انسانی بیاد تو اون جنگل وارد بازی میشه و طلسم منم باطل میشه ولی هیچکس تاحالا تو اون جنگل نیومده بود که تو اومدی میذاشتی من تو طلسم بمونم الان جونت تو خطره..
+چ..چی؟چطوری طلسم شدی؟
کوک:به خودم ربط داره
صدا*
میتونید این بازی به پایان برسونید به شرط اینکه یکی جونشو فدا کنه
....
کوک:من فدا میکنم
+جونگ کوک دیونه شدی؟
کوک:آره
صدا*
باشه
یهو جونگ کوک افتاد
+جونگ کوک..جونگ کوک(داد)
تکونش دادم اشکام همینجوری میریخت
+جونگ کوک چشماتو باز کن(گریه)
سرم گیج رفت افتادم
...
چشمامو بازی دیدم تو خونه ی خودمم
لونا:اوه ات بیدار شدی؟
+من اینجا چیکار میکنم؟
لونا:یا ات حالت خوبه تو خونه خودتی دیگه یادت نیست از رستوران اومدیم خونه خوابیدی
+چ..چی جونگ کوک..
لونا:جونگ کوک کیه؟
+ه..هیچی
لونا:برو یه آبی به صورتت بزن سرحال شی
بلند شدم رفتم داخل دستشویی یه آبی به صورتم زدم تو آينه خودم نگاه کردم یعنی همش خواب بود؟
...
پارت⁴
حمایت؟
چطور بود؟
...
تو فکر بودم که در آسانسور باز شد
جونگ کوک تکون دادم
+جونگ کوک..
چشماشو باز کرد بلند شد
یه شهر بود هیچکس نبود همه جا یه چیزی ریخته بود
رفتیم داخل یه فروشگاه کلی خوراکی بود یه آب برداشتم
+هوف خیلی تشنمه آب میخوای؟
کوک:نوچ
نگاهی به بازوش کردم
بی حال بود رنگش پریده بود سفید شده بود
+حالت خوبه؟
کوک:آره خوبم
+ولی..
کوک:خوبم
از فروشگاه رفتیم بیرون رفتیم داخل یه هتل به جونگ کوک کمک کردم راه بره
در یه اتاق باز کردم کمک کردم نشست رو تخت
+جونگ کوک این ی مرحله جدیده؟
کوک:نمیدونم.
دراز کشید انگار خوابش برد این چرا اینجوری شده
رفتم تو آینه به خودم نگاه کردم برگشتم دیدم جونگ کوک دستشو گذاشته رو سرش
+..
میخواستم حرف بزنم که
کوک:چرا اومدی تو اون جنگل کوفتی؟نمیتونستی بری یه جنگل دیگه دیونه بودی؟چرا؟(داد)
ترسیدم
+م..من
کوک:من تو اون جنگل طلسم شده بودم و هیچکس نباید بیاد اون جنگل کوفتی هر انسانی بیاد تو اون جنگل وارد بازی میشه و طلسم منم باطل میشه ولی هیچکس تاحالا تو اون جنگل نیومده بود که تو اومدی میذاشتی من تو طلسم بمونم الان جونت تو خطره..
+چ..چی؟چطوری طلسم شدی؟
کوک:به خودم ربط داره
صدا*
میتونید این بازی به پایان برسونید به شرط اینکه یکی جونشو فدا کنه
....
کوک:من فدا میکنم
+جونگ کوک دیونه شدی؟
کوک:آره
صدا*
باشه
یهو جونگ کوک افتاد
+جونگ کوک..جونگ کوک(داد)
تکونش دادم اشکام همینجوری میریخت
+جونگ کوک چشماتو باز کن(گریه)
سرم گیج رفت افتادم
...
چشمامو بازی دیدم تو خونه ی خودمم
لونا:اوه ات بیدار شدی؟
+من اینجا چیکار میکنم؟
لونا:یا ات حالت خوبه تو خونه خودتی دیگه یادت نیست از رستوران اومدیم خونه خوابیدی
+چ..چی جونگ کوک..
لونا:جونگ کوک کیه؟
+ه..هیچی
لونا:برو یه آبی به صورتت بزن سرحال شی
بلند شدم رفتم داخل دستشویی یه آبی به صورتم زدم تو آينه خودم نگاه کردم یعنی همش خواب بود؟
...
پارت⁴
حمایت؟
چطور بود؟
۱۲.۹k
۱۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.