چند پارتی (وقتی جلوی همه.........) پارت ۲
#وانشات
#هیونجین
#استری_کیدز
۱ سالی میشد.....آره کاملا ۱ سال بود که دلشو به اون دختر باخته بود.باهات چندین چند بار توی این یک سال برخورد کرده بود.....اما هیچ وقت نمیتونست حتی جوری رفتار کنه که تو به ذهنت خطور کنه که ممکنه حسی بهت داشته باشه.
با فکری که به ذهنش زده بود تمام مسافت سرویس بهداشتی دانشگاه رو طی میکرد تا بلکه از این استرسش کم بکنه.و از اون طرف هم جیسونگ به در ورودی سرویس بهداشتی تکیه داده بود و به این صحنه نگاه میکرد ×پسر تو تا کی قراره اینطوری پیش بری هیونجین بدون اینکه خودشو ثابت کنه لب زد :_ استرس دارم جیسونگاا......استرس دارممممم
جیسونگ بخاطر این همه احمق بودن دوستش (ببخشیدا😐) آهی کشید و گفت : ×پسر.....یک اعترافه دیگه مگه آسمون به زمین میخواد برسه که اینقدر برات سخته ؟
با کامل کردن جمله ی جیسونگ حرکت رو ثابت کرد و با عصبانیت به چشمای رفیقش زل زد
_ آره اعتراف.......خیلی سخته......هان تو اصلا نمیدونی چقدر میتونه سخت باشه وقتی بخوای به کسی که خیلی وقته بهش احساساتی داری بگی......واقعا سخته......
جیسونگ که تمام مدت پوکر فیس به هیونجین نگاه میکرد......آروم تکیشو از در گرفت
×هی........خدا قسمت ما هم کنه
و بعد راهی بیرون شد و دوباره هم این رفیق عاشقشو با افکارش تنها گذاشت....
.
.
.
#هیونجین
#استری_کیدز
۱ سالی میشد.....آره کاملا ۱ سال بود که دلشو به اون دختر باخته بود.باهات چندین چند بار توی این یک سال برخورد کرده بود.....اما هیچ وقت نمیتونست حتی جوری رفتار کنه که تو به ذهنت خطور کنه که ممکنه حسی بهت داشته باشه.
با فکری که به ذهنش زده بود تمام مسافت سرویس بهداشتی دانشگاه رو طی میکرد تا بلکه از این استرسش کم بکنه.و از اون طرف هم جیسونگ به در ورودی سرویس بهداشتی تکیه داده بود و به این صحنه نگاه میکرد ×پسر تو تا کی قراره اینطوری پیش بری هیونجین بدون اینکه خودشو ثابت کنه لب زد :_ استرس دارم جیسونگاا......استرس دارممممم
جیسونگ بخاطر این همه احمق بودن دوستش (ببخشیدا😐) آهی کشید و گفت : ×پسر.....یک اعترافه دیگه مگه آسمون به زمین میخواد برسه که اینقدر برات سخته ؟
با کامل کردن جمله ی جیسونگ حرکت رو ثابت کرد و با عصبانیت به چشمای رفیقش زل زد
_ آره اعتراف.......خیلی سخته......هان تو اصلا نمیدونی چقدر میتونه سخت باشه وقتی بخوای به کسی که خیلی وقته بهش احساساتی داری بگی......واقعا سخته......
جیسونگ که تمام مدت پوکر فیس به هیونجین نگاه میکرد......آروم تکیشو از در گرفت
×هی........خدا قسمت ما هم کنه
و بعد راهی بیرون شد و دوباره هم این رفیق عاشقشو با افکارش تنها گذاشت....
.
.
.
۱۸.۸k
۱۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.