پارت سه

از زبان کوک

اصلا چرا فردا همین الا طلتق می گیرم
به جیا زنگ زدم

جیا ـ الو عشقم چیکار داشتی

کوک ـ الکی عشقم عشقم راه ننداز همه می دونن تو هر شب زیر یکی هستی انکار هم نمی نونی بکنی چون مدرک دارم بدو برو مدارک رو برداربعد بیا دادگاه

بعدش قطع کرد

از زبان جیا

وای عشم ببخشید یه کاری برام پیش اومد باید برم غردا شب همین جام

پسر ـ اوکی بیبی

وای خدا بلاخره فهمید
اصلا بهتر باهام که رابطه نداره باهم هم نمی خوابیم دیگه این ازدواج به درد عمم می خوره بزار بره با هوون سویونگ چندش
رفتم و مدارک رو برداشتم و به سمت دادگاه حرکت کردو

و از کوک طلاق گرفتم

از زبان کوک

کم کم داره نزدیک ساعت های چهار می شه بهتره برم لباسم رو عوض کنم و برم سمت کافه

از زبان سویونگ

ولی اون الا زن داره

اگه بچه هم داشته باشه چی نه کوک همچین ادمی نیست مطمعنم یه کاسه ای زیر نیم کاسست ولی نباید امروز خودم رو اینجوری نشون بدو یه کت شلوار مشکلی خیلی خوشگل پوشید و یه ارایش که به لباسم بیاد کردم و دختر رو هم با خودم آورم تا اونو ببینه فکر کنم خیلی دلش بخواد ببینتش