🤲 خداوندا مرا لحظه ای به خود وا مگذار
✍️ دختری با پدرش میخواستند از یک پل چوبی رد شوند. پدر بدخترش گفت : دخترم ! دست من را بگیر تا از پل رد شویم .
دختر رو به پدر کرد و گفت : من دست تو را نمی گیرم تو دست مرا بگیر !
پدر گفت : چرا ؟ چه فرقی میکند ؟ مهم این است که دست در دست ، با هم رد شویم .
دخترک گفت : فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم ، اما تو اگر دست مرا بگیری ، هرگز آن را رها نخواهی کرد !
❇️ این دقیقا مانند داستان رابطه ما با خداوند است ؛ هر گاه ما دست او را بگیریم ، ممکن است با هر غفلت و نا آگاهی دست عنایتش را رها کنیم ، اما اگر از او بخواهیم که دستمان را بگیرد هرگز رها نخواهد کرد .
👤محسن محمدی
https://wisgoon.com/mohsen.m.benefactor
دختر رو به پدر کرد و گفت : من دست تو را نمی گیرم تو دست مرا بگیر !
پدر گفت : چرا ؟ چه فرقی میکند ؟ مهم این است که دست در دست ، با هم رد شویم .
دخترک گفت : فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم ، اما تو اگر دست مرا بگیری ، هرگز آن را رها نخواهی کرد !
❇️ این دقیقا مانند داستان رابطه ما با خداوند است ؛ هر گاه ما دست او را بگیریم ، ممکن است با هر غفلت و نا آگاهی دست عنایتش را رها کنیم ، اما اگر از او بخواهیم که دستمان را بگیرد هرگز رها نخواهد کرد .
👤محسن محمدی
https://wisgoon.com/mohsen.m.benefactor
۸.۶k
۲۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.