جیمین و تهیونگ پارت 3
پرستار.؛ دکتر...... دکتر......(داد)
دکتر: چی شده؟
پرستار: مریضی که تازه اوردنش حالش بد شده داره همچیو میشکونه
دکتر: وایسا.... نک.... نکنه.... کیم..... کیم تهیونگه
پرستار: بله دکتر
جی هوپ: چی؟.... تهیونگ.....؟
دکتر: بریم... ـ
ویو جیمین
دکتر و پرستار رفتن پسرا هم پشت سرش رفتن ولی من وایساده بودم که جونگ کوک برگشت و گفت
کوک: نمیای؟.....
-چرا باید بیام؟... اون ابرومو برد.....
کوک: هر چی..... ولی ما خانواده ایم و باید هوای همو داشته باشیم.....
-هوففف باشه بریم....
کوک دستمو گرفت و رفتیم وقتی رسیدیم صدای داد ته میومد
دکتر: اروم باش چیزی نیست....
+ ولممم کنیددددد (داد و گریه)
+ میخوام برمممم (داد)
دکتر: کسی بین شما میتونه باش حرف بزنه؟....
نامجون:......
دکتر: چی شده؟
پرستار: مریضی که تازه اوردنش حالش بد شده داره همچیو میشکونه
دکتر: وایسا.... نک.... نکنه.... کیم..... کیم تهیونگه
پرستار: بله دکتر
جی هوپ: چی؟.... تهیونگ.....؟
دکتر: بریم... ـ
ویو جیمین
دکتر و پرستار رفتن پسرا هم پشت سرش رفتن ولی من وایساده بودم که جونگ کوک برگشت و گفت
کوک: نمیای؟.....
-چرا باید بیام؟... اون ابرومو برد.....
کوک: هر چی..... ولی ما خانواده ایم و باید هوای همو داشته باشیم.....
-هوففف باشه بریم....
کوک دستمو گرفت و رفتیم وقتی رسیدیم صدای داد ته میومد
دکتر: اروم باش چیزی نیست....
+ ولممم کنیددددد (داد و گریه)
+ میخوام برمممم (داد)
دکتر: کسی بین شما میتونه باش حرف بزنه؟....
نامجون:......
۲۹۱
۲۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.