پارت ۹
یوکی ۱۷ ساله
امروز بهمون خبر دادن کیوماسا داره با اسم تومان مسابقات برگزار میکنه ای کثافت آشغال من معاون دوم کنگ توکیو مانجی هستم الان داریم با کن چین ومایکی میریم سراغش
رسیدیم انگار داره از یه بچه کتک میخوره مسخره
یوکی: نگا کن یه دسته آشغالای بدرد نخور دور هم جمع شدن
دراکن:آره
?مو بلوند که کنار سرش تتو شده..
یوکی:شنیدم این آقای تتو شده اسم داره دراکن
مایکی:کن چین خوراکی هام تموم شدش
دراکن:چند بار گفتم منک کن چین صدا نکن
یوکی: برات میخرم
مایکی: مرسیییییییی کییییییی
همه:صبحونتون بخیر فرمانده
یوکی:خودم حسابشونو میرسم شما کاری نکنین
مایکی و دراکن:اوک
؟؟: فرمانده من عضو دسته سوم موتور سواری هستم
دراکن:مایکی با آدمایی که نمیشناسه حرف نمیزنه
؟؟:آ.ها شرمنده
کیوماسا: صبح بخیر فرمانده
با لگد زدم تو شکمش
یوکی:جلوی فرماندت درست خم شو تا جایی که میتونی
کیوماسا:چشم
مایکی رفت سمت اون بچه آخی دلم سوخت
مایکی:اسمت چیه
؟؟:تاکمیچی
یوکی:تاکمیچی حالت خوبه
تاکمیچی:آره
یوکی:*لبخند پسر کش
کل پسرای اونجا سرخ شدن
مایکی: تاکمیچیچی
تاکمیچی:تاکمیچیچی؟
دراکن:تاکمیچیچی همین که مایکی گفت
یوکی:ببخشید عادت داره رو بقیه اسم مستعار بزاره
تاکمیچی:آها
مایکی: از الان دوست منی
تاکمیچی: ها؟
من رفتم سمت کیوماسا و با لگد زدم تو سرش بدبخت مرد
یوکی: مرد؟
مایکی:ولش بریم کن چین و کی
دارکن و یوکی:باشه
و از اونجا رفتیم
یوکی:مایکی میگم توهم به نظرت آدم جلبی میومد؟
مایکی:آره
یوکی:من دیدمش یاد شینچیرو افتادم
مایکی:منم
یوکی: بعد میبریمش پیش شینچیرو
مایکی:اوک
بریم برام دورایاکی بگیر
یوکی:بریم...
دراکن چرا چیزی نمیگی؟
دراکن:چی بگم
یوکی:حداقل یه صدایی بده بفهمین زنده ای
بعد زدیم زیر خنده
یوکی:خوب برم خوراکی بخرم بیام بخوریم
مایکی:هوراااااااااا
خوراکی خریدم نشستیم خوردیم
بعد رفتیم خونه
امروز بهمون خبر دادن کیوماسا داره با اسم تومان مسابقات برگزار میکنه ای کثافت آشغال من معاون دوم کنگ توکیو مانجی هستم الان داریم با کن چین ومایکی میریم سراغش
رسیدیم انگار داره از یه بچه کتک میخوره مسخره
یوکی: نگا کن یه دسته آشغالای بدرد نخور دور هم جمع شدن
دراکن:آره
?مو بلوند که کنار سرش تتو شده..
یوکی:شنیدم این آقای تتو شده اسم داره دراکن
مایکی:کن چین خوراکی هام تموم شدش
دراکن:چند بار گفتم منک کن چین صدا نکن
یوکی: برات میخرم
مایکی: مرسیییییییی کییییییی
همه:صبحونتون بخیر فرمانده
یوکی:خودم حسابشونو میرسم شما کاری نکنین
مایکی و دراکن:اوک
؟؟: فرمانده من عضو دسته سوم موتور سواری هستم
دراکن:مایکی با آدمایی که نمیشناسه حرف نمیزنه
؟؟:آ.ها شرمنده
کیوماسا: صبح بخیر فرمانده
با لگد زدم تو شکمش
یوکی:جلوی فرماندت درست خم شو تا جایی که میتونی
کیوماسا:چشم
مایکی رفت سمت اون بچه آخی دلم سوخت
مایکی:اسمت چیه
؟؟:تاکمیچی
یوکی:تاکمیچی حالت خوبه
تاکمیچی:آره
یوکی:*لبخند پسر کش
کل پسرای اونجا سرخ شدن
مایکی: تاکمیچیچی
تاکمیچی:تاکمیچیچی؟
دراکن:تاکمیچیچی همین که مایکی گفت
یوکی:ببخشید عادت داره رو بقیه اسم مستعار بزاره
تاکمیچی:آها
مایکی: از الان دوست منی
تاکمیچی: ها؟
من رفتم سمت کیوماسا و با لگد زدم تو سرش بدبخت مرد
یوکی: مرد؟
مایکی:ولش بریم کن چین و کی
دارکن و یوکی:باشه
و از اونجا رفتیم
یوکی:مایکی میگم توهم به نظرت آدم جلبی میومد؟
مایکی:آره
یوکی:من دیدمش یاد شینچیرو افتادم
مایکی:منم
یوکی: بعد میبریمش پیش شینچیرو
مایکی:اوک
بریم برام دورایاکی بگیر
یوکی:بریم...
دراکن چرا چیزی نمیگی؟
دراکن:چی بگم
یوکی:حداقل یه صدایی بده بفهمین زنده ای
بعد زدیم زیر خنده
یوکی:خوب برم خوراکی بخرم بیام بخوریم
مایکی:هوراااااااااا
خوراکی خریدم نشستیم خوردیم
بعد رفتیم خونه
۳.۵k
۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.