بزن بریم
بزن بریم
ویو ات
اول سوار ترن هوایی شدم
ات: خیلی داد میزدم مطمئنم حنجرم زخم یا. پاره شد
میسو: ات میتونی حرف بزنی؟
ات:(خنده) اره
میسو: میریم کشتی وحشت
ات: میخوای سکته ام بدی؟(خنده)
میسو: دقیقا
ات: من از ارتفاع میترسم دیوانه
میسو: پس اخر اخر میشینیم
ات: هم آخر مرد از ترس
بعد از شهر بازی
ات: میسو بستنی میخوای
میسو: ارهه
ات: چه طعم
میسو: توت فرنگی و شکلات
ات: حتما بانو ی جوان
ات و میسو بستی ها رو خوردن
میسو مثل خواهر ات بود نینا یعنی میسو تونست جای همه رو برای ات پر کنه وقتی میسو نبود ات همون قاتل عوضی بود
میسو: بریم غذا بخوریم
ات: no..... no
میسو: چرا؟
ات: خواهرم این چند روز زدم زیر همه چیز همه چی بخاطر جناب عالی خوردم دارم تپل میشمااا
میسو: هعی باشه
(بچه ها ات و میسو باهم حرف میزنن یعنی داخل ذهن ات میسو هست دوست خیالی اش یه جورایی)
ات: خودمون بریم اوکی!
میسو: حتما!
ات درحال زنگ زدن به بادیگارد
ات: هایون
زود باش موتور رو بیار
هایون: باش حتما
اما
ات: باز چیه
هایون: جئون
ات: اونجاست؟
هایون: اره
ات: برای چی
هایون: میخواد باهات حرف بزنه
ات: اوکی
ویو ات
اول سوار ترن هوایی شدم
ات: خیلی داد میزدم مطمئنم حنجرم زخم یا. پاره شد
میسو: ات میتونی حرف بزنی؟
ات:(خنده) اره
میسو: میریم کشتی وحشت
ات: میخوای سکته ام بدی؟(خنده)
میسو: دقیقا
ات: من از ارتفاع میترسم دیوانه
میسو: پس اخر اخر میشینیم
ات: هم آخر مرد از ترس
بعد از شهر بازی
ات: میسو بستنی میخوای
میسو: ارهه
ات: چه طعم
میسو: توت فرنگی و شکلات
ات: حتما بانو ی جوان
ات و میسو بستی ها رو خوردن
میسو مثل خواهر ات بود نینا یعنی میسو تونست جای همه رو برای ات پر کنه وقتی میسو نبود ات همون قاتل عوضی بود
میسو: بریم غذا بخوریم
ات: no..... no
میسو: چرا؟
ات: خواهرم این چند روز زدم زیر همه چیز همه چی بخاطر جناب عالی خوردم دارم تپل میشمااا
میسو: هعی باشه
(بچه ها ات و میسو باهم حرف میزنن یعنی داخل ذهن ات میسو هست دوست خیالی اش یه جورایی)
ات: خودمون بریم اوکی!
میسو: حتما!
ات درحال زنگ زدن به بادیگارد
ات: هایون
زود باش موتور رو بیار
هایون: باش حتما
اما
ات: باز چیه
هایون: جئون
ات: اونجاست؟
هایون: اره
ات: برای چی
هایون: میخواد باهات حرف بزنه
ات: اوکی
۲.۸k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.