اونی چان من گیسوکمنده☆4
باجی: خاک تو سر من کنن ملت خواهر دارن منم دارم نگا چه گشاده
ا/ت: باجی پاشم میام دهنتو صاف میکنما
باجی: جرئت داری نزدیک من شو اصلا
میتسویا: اگر دعوا های زیبای خواهر برداری شوما تموم شده باجی من دیگه برم
مامانشون: حالا میموندیم میتسویا جان تازه صبحانه آماده کردم
میتسویا: نه ممنونم از لطفتون ولی باید برگردم خواهرام منتظرمن *بچه ای پاک و ارزوی مادر های وطنم🥰*
*میتسویا میره*
مامانشون: باجی از این بچه یکم یاد بگیری بد نمیشه
باجی: بیخیال بابا
ا/ت: باجی اون صدای نکرهت لال میکنی اروم صبحونه بخورم؟
*باجی میره اتاقش لباس میپوشه بره مقر تومان*
ا/ت: نگاه مثل دخترا زلفاش انداخته رو لباسش میبینی مامان؟
مامانشون: آره میبینم
*ا/ت قرار بود خونه تنها بمونه امروز*
مامانشون: خب دخترم من دیگه رفتم
ا/ت: باشه مامان زود برنگرد
*و ا/ت تنها میشود*
ا/ت:خب برم بشینم رو مبل ببینم چی فیلم میده الان
*میره روی مبل میشینه*
ا/ت: یا حضرت لیواییییییی *جیغ هایی بنفش*
*که یهو زنگ در میاد*
ا/ت الان کدوم گوسفنیدعههعععع
که....
کرم داشتن ♡
پارت بعد چند ساعت دیگه میزارم براتون 3>
ا/ت: باجی پاشم میام دهنتو صاف میکنما
باجی: جرئت داری نزدیک من شو اصلا
میتسویا: اگر دعوا های زیبای خواهر برداری شوما تموم شده باجی من دیگه برم
مامانشون: حالا میموندیم میتسویا جان تازه صبحانه آماده کردم
میتسویا: نه ممنونم از لطفتون ولی باید برگردم خواهرام منتظرمن *بچه ای پاک و ارزوی مادر های وطنم🥰*
*میتسویا میره*
مامانشون: باجی از این بچه یکم یاد بگیری بد نمیشه
باجی: بیخیال بابا
ا/ت: باجی اون صدای نکرهت لال میکنی اروم صبحونه بخورم؟
*باجی میره اتاقش لباس میپوشه بره مقر تومان*
ا/ت: نگاه مثل دخترا زلفاش انداخته رو لباسش میبینی مامان؟
مامانشون: آره میبینم
*ا/ت قرار بود خونه تنها بمونه امروز*
مامانشون: خب دخترم من دیگه رفتم
ا/ت: باشه مامان زود برنگرد
*و ا/ت تنها میشود*
ا/ت:خب برم بشینم رو مبل ببینم چی فیلم میده الان
*میره روی مبل میشینه*
ا/ت: یا حضرت لیواییییییی *جیغ هایی بنفش*
*که یهو زنگ در میاد*
ا/ت الان کدوم گوسفنیدعههعععع
که....
کرم داشتن ♡
پارت بعد چند ساعت دیگه میزارم براتون 3>
۴.۳k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.