وانشات گیتار بیس تک پارتی(پارت اول)
وانشات گیتار بیس تک پارتی
پارت اول
ویو ا/ت *
از روی تخت بلند شدم سرم بدجوری درد میکرد چشمام میسوخت و لبام خشک بود انقدر خسته بودم که حتی نمیتونستم از روی تخت بلند شم فک کنم نیم ساعتی میشد روی تخت نشسته بودم که صدای تق تق دوباره و دوباره تا فهمیدم صدای دره با یاداواری به اتفاقی که دیشب افتاده بود فهمیدم کی داره در میزنه... پس هیچ ریکشنی نشون ندادم تا این که بعد چند دقیقه در باز شد و سر بزیر وارد اتاق شد
ویو نویسنده*(بل بل نیازی نیست تشویق کنید خواهش میکنم بشینید 😶😂🫠🃏)
حس قابل گفتنی نداشت ... همه احساساتش باهم مخلوط شده بود چیزی مثل درد ناراحتی شرم عصبانیت افسردگی زجر همه باهم قلبش رو اروم از روی سینش فشرد اشتباه کرده بود اونم با کسی که نبلید با کسی که باهاش میخندید باهاش گریه میکرد باهاش خوشحال بود و میخواستش اون عاشقش بود ولی کاری کرده بود که انگار اون دختر براش مهم نیست دیگه بدردش نمیخوره و از همه بدتر اون کاری کرده بود که اون دختر گریه کرده بود نمیتونست خودشو ببخشه چجوری انتظار داشته باشه که اون دختر عشق زندگیش و تمام چیزی که میخواستش ببخشتش!! از دیشب تا همین الان یه قوطی کامل قرص ارام بخش خورده بود اصلا نتونست شب و بخوابه ذهنش درگیر و باخودش فقط میگفت من چرا اونکارو کردم چرا اصلا چرا باید اونکارو میکردم و فقط میتونست با تکون دادن پاهاش و سیگار کشیدن خودشو اروم کنه و حالا ویسکی هم بهشون اضافه شده بود چیکار میتونست کنه اگه عذر خواهی میکرد یعنی همه چی باز درست میشد عوض میشد!!
(سلام به همه گی دوباره برگشتم و خب قراره شروع کنم ادامه ی وانشات ها رو و اینکه ررای این وانشات عوضش کردم و یه مدل دیگش کردم و دوباره نوشتمش پارت دوم رو فردا اپلود میکنم و به احتمال بالا سه پارته باشه همین دیگه راستی یکم لایک کامنت بزارید 123نفریم ولی لایکا به 50هم نمیرسن
در کل ممنون از حمایت هاتون بوص)
پارت اول
ویو ا/ت *
از روی تخت بلند شدم سرم بدجوری درد میکرد چشمام میسوخت و لبام خشک بود انقدر خسته بودم که حتی نمیتونستم از روی تخت بلند شم فک کنم نیم ساعتی میشد روی تخت نشسته بودم که صدای تق تق دوباره و دوباره تا فهمیدم صدای دره با یاداواری به اتفاقی که دیشب افتاده بود فهمیدم کی داره در میزنه... پس هیچ ریکشنی نشون ندادم تا این که بعد چند دقیقه در باز شد و سر بزیر وارد اتاق شد
ویو نویسنده*(بل بل نیازی نیست تشویق کنید خواهش میکنم بشینید 😶😂🫠🃏)
حس قابل گفتنی نداشت ... همه احساساتش باهم مخلوط شده بود چیزی مثل درد ناراحتی شرم عصبانیت افسردگی زجر همه باهم قلبش رو اروم از روی سینش فشرد اشتباه کرده بود اونم با کسی که نبلید با کسی که باهاش میخندید باهاش گریه میکرد باهاش خوشحال بود و میخواستش اون عاشقش بود ولی کاری کرده بود که انگار اون دختر براش مهم نیست دیگه بدردش نمیخوره و از همه بدتر اون کاری کرده بود که اون دختر گریه کرده بود نمیتونست خودشو ببخشه چجوری انتظار داشته باشه که اون دختر عشق زندگیش و تمام چیزی که میخواستش ببخشتش!! از دیشب تا همین الان یه قوطی کامل قرص ارام بخش خورده بود اصلا نتونست شب و بخوابه ذهنش درگیر و باخودش فقط میگفت من چرا اونکارو کردم چرا اصلا چرا باید اونکارو میکردم و فقط میتونست با تکون دادن پاهاش و سیگار کشیدن خودشو اروم کنه و حالا ویسکی هم بهشون اضافه شده بود چیکار میتونست کنه اگه عذر خواهی میکرد یعنی همه چی باز درست میشد عوض میشد!!
(سلام به همه گی دوباره برگشتم و خب قراره شروع کنم ادامه ی وانشات ها رو و اینکه ررای این وانشات عوضش کردم و یه مدل دیگش کردم و دوباره نوشتمش پارت دوم رو فردا اپلود میکنم و به احتمال بالا سه پارته باشه همین دیگه راستی یکم لایک کامنت بزارید 123نفریم ولی لایکا به 50هم نمیرسن
در کل ممنون از حمایت هاتون بوص)
۵.۳k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.