🖇 𝚗𝚊𝚞𝚐𝚑𝚝𝚢 𝚖𝚊𝚗𝚊𝚐𝚎𝚛 🖇
🖇 𝚗𝚊𝚞𝚐𝚑𝚝𝚢 𝚖𝚊𝚗𝚊𝚐𝚎𝚛 🖇
🖇 𝚙𝚊𝚛𝚝 𝟸𝟻 🖇
جونگکوک: من یه مرکز خرید خوب میشناسم همین اطرافه.
ات: من چیزی لازم ندارم.
جونگکوک: میخوام واست یه چیزی بخرم.
ات: مرسی ولی..
جونگکوک: ولی نداره.
ات: اگه آرمی ها ما رو ببینن چی؟
جونگکوک: یه ماسک از جیبش در میاره*
ات: میخوای چیکار کنی؟
جونگکوک: اینو بزن، شاید آرمی ها ببیننت.
ات: باشه
جونگکوک: چی دوست داری واست بخرم؟
ات: یه نگاه به جونگکوک میندازه*
ات: دارم میگم چیزی لازم ندارم.
جونگکوک: عا پس خودم یه چیزی واست انتخاب میکنم.
.
.
.
دم در پاساژ*
جونگکوک: یه نگاه به لباس ات میکنه*
جونگکوک: این چیه پوشیدی؟
ات: مگه بده؟
جونگکوک: معلومه، دامنت کوتاهه.
ات: به نظر خودم که خیلیم خوبه.
جونگکوک: با من اینجوری صحبت نکنا! (تهدید)
ات: اگه کنم چیکار میکنی؟
جونگکوک: (پوزخند) تنبیهت هنوز سرجاشه ها!
ات: ........
جونگکوک: بیا بریم خانم کوچولو.
ات: اوهوم
ات: وقتی وارد پاساژ شدیم یه حس خیلی بدی بهم دست داد، انگاری که قرار بود یه اتفاقی بیوفته....
______________________
لایک و کامنت یادتون نره🖇🌚🖤
🖇 𝚙𝚊𝚛𝚝 𝟸𝟻 🖇
جونگکوک: من یه مرکز خرید خوب میشناسم همین اطرافه.
ات: من چیزی لازم ندارم.
جونگکوک: میخوام واست یه چیزی بخرم.
ات: مرسی ولی..
جونگکوک: ولی نداره.
ات: اگه آرمی ها ما رو ببینن چی؟
جونگکوک: یه ماسک از جیبش در میاره*
ات: میخوای چیکار کنی؟
جونگکوک: اینو بزن، شاید آرمی ها ببیننت.
ات: باشه
جونگکوک: چی دوست داری واست بخرم؟
ات: یه نگاه به جونگکوک میندازه*
ات: دارم میگم چیزی لازم ندارم.
جونگکوک: عا پس خودم یه چیزی واست انتخاب میکنم.
.
.
.
دم در پاساژ*
جونگکوک: یه نگاه به لباس ات میکنه*
جونگکوک: این چیه پوشیدی؟
ات: مگه بده؟
جونگکوک: معلومه، دامنت کوتاهه.
ات: به نظر خودم که خیلیم خوبه.
جونگکوک: با من اینجوری صحبت نکنا! (تهدید)
ات: اگه کنم چیکار میکنی؟
جونگکوک: (پوزخند) تنبیهت هنوز سرجاشه ها!
ات: ........
جونگکوک: بیا بریم خانم کوچولو.
ات: اوهوم
ات: وقتی وارد پاساژ شدیم یه حس خیلی بدی بهم دست داد، انگاری که قرار بود یه اتفاقی بیوفته....
______________________
لایک و کامنت یادتون نره🖇🌚🖤
۴.۰k
۱۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.