پارت سوم
نویسنده ____________________________________
خوردن تو گاردریل .جفتشون سریع به بیمارستان منتقل شدن.بعد از چند ساعت بالاخره سهون به هوش اومد .
سهون_______________________________
تمام بدنم درد میکرد خیلی چیزی یادم نمیومد فقط یادمه اون دختره ابله زدمون به گاردریل . نیاید بهش اعتماد میکردم .
به هزار زحمت بلند شدم از روی تخت .وقتی ندارم باید یه جای امن پیدا کنم که قایم شم .
اول باید ببینم اون دختره نمرده باشه .
رفتم بالا سرش .نه مثل اینکه نمرده . تا اومدم
برم یکی صدام کرد .
ا/ت _ س...س...سهون
من_ بله چیه خیالت راحت شد جفتمون رو به گا*ج دادی.
نمیدونم چرا ولی شروع کرد به گریه کردن .
ا/ت_ متاسفم فقط می خواستم کمک کنم .
من_ حالا گریه نکن .اتفاق دیگه .فقط میخوام ازت یه سوال بپرسم
ا/ت _ بپرس
من_ می خوام بدون کدوم ابلهی به تو گواهینامه داده
ا/ت _ یاااااا خیلی وقت بود که رانندگی نکرده بودم 😡
من_ خیله خب اگه میخوای ببخشمت تو هزینه پزیرشو بده
ا/ت_ آهان بعد اونوقت با کدوم کیفپول
دیگه مشکل خودته
ا/ت____________________________________
زنگ زدم به سوآ که بگم چه بلایی سر ماشینش آوردم
ولی برعکس چیزی که فکر میکردم فقط نگران من بود
بعد هم زنگ زدم به رن .رن برادر بزرگمه و ۳۱سالشه. لااقل شاید بتونم از اون پول بگیرم .بعد چند تا بوق برداشت.
رن_ الو؟
من_ سلام اوپا ببین یه مشکلی پیش اومده
رن_ سلام چی شده
من_ تصادف کردم
رن _ حالت خوبه الان ؟!
من_ اره بهترم
_ خب حالا چیکار داری
+ اممم خب چیزه پول نیاز دارم نقد
_ باشه میفرستم یکی برات بیاره
+ وای مرسی اوپا فعلا
قطع کردم به سهون گفتم که صبر کنه یکم دیگه پول میرسه میتونیم بریم
سهون_ واسه جبران حاضری یه کار دیگه بکنی
من_ دیگه چیه
سهون_ میخوام چند روز بمونم خونت
من_ چییییییی؟؟معلون هست داری چی میگی ......
امیدوارم خوشتون بیاد 💕
لایک و کامنت یادت نره لاولی ❤️
خوردن تو گاردریل .جفتشون سریع به بیمارستان منتقل شدن.بعد از چند ساعت بالاخره سهون به هوش اومد .
سهون_______________________________
تمام بدنم درد میکرد خیلی چیزی یادم نمیومد فقط یادمه اون دختره ابله زدمون به گاردریل . نیاید بهش اعتماد میکردم .
به هزار زحمت بلند شدم از روی تخت .وقتی ندارم باید یه جای امن پیدا کنم که قایم شم .
اول باید ببینم اون دختره نمرده باشه .
رفتم بالا سرش .نه مثل اینکه نمرده . تا اومدم
برم یکی صدام کرد .
ا/ت _ س...س...سهون
من_ بله چیه خیالت راحت شد جفتمون رو به گا*ج دادی.
نمیدونم چرا ولی شروع کرد به گریه کردن .
ا/ت_ متاسفم فقط می خواستم کمک کنم .
من_ حالا گریه نکن .اتفاق دیگه .فقط میخوام ازت یه سوال بپرسم
ا/ت _ بپرس
من_ می خوام بدون کدوم ابلهی به تو گواهینامه داده
ا/ت _ یاااااا خیلی وقت بود که رانندگی نکرده بودم 😡
من_ خیله خب اگه میخوای ببخشمت تو هزینه پزیرشو بده
ا/ت_ آهان بعد اونوقت با کدوم کیفپول
دیگه مشکل خودته
ا/ت____________________________________
زنگ زدم به سوآ که بگم چه بلایی سر ماشینش آوردم
ولی برعکس چیزی که فکر میکردم فقط نگران من بود
بعد هم زنگ زدم به رن .رن برادر بزرگمه و ۳۱سالشه. لااقل شاید بتونم از اون پول بگیرم .بعد چند تا بوق برداشت.
رن_ الو؟
من_ سلام اوپا ببین یه مشکلی پیش اومده
رن_ سلام چی شده
من_ تصادف کردم
رن _ حالت خوبه الان ؟!
من_ اره بهترم
_ خب حالا چیکار داری
+ اممم خب چیزه پول نیاز دارم نقد
_ باشه میفرستم یکی برات بیاره
+ وای مرسی اوپا فعلا
قطع کردم به سهون گفتم که صبر کنه یکم دیگه پول میرسه میتونیم بریم
سهون_ واسه جبران حاضری یه کار دیگه بکنی
من_ دیگه چیه
سهون_ میخوام چند روز بمونم خونت
من_ چییییییی؟؟معلون هست داری چی میگی ......
امیدوارم خوشتون بیاد 💕
لایک و کامنت یادت نره لاولی ❤️
۵.۰k
۰۶ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.