P19
P19
ویو هوپی
بردم پیش کمد لباسا و ی تیشرت سفید گشاد و ی شلوار بگ داد بهم و از اتاق رفت بیرون منم پوشیدم و رفتم بیرون که دیدم ی کت و شلوار مشکی پوشیده که خیلی جذابش کرده بود.... وایسا اینا چیه کهمن میگم مگه دیوونه شدم؟؟ بیخیال افکارم شدم و رفتم پیشش پشتش به من بود صداش زدم برگشت سمتم و لبخندی دز
یونگی. خیلی کیوت شدی تو این لباسا
هوپی. ها؟!
یونگی هیچی بیا بریم *لبخند*
هوپی. اوهوم
رفتیم تو پارکینگ که کلی ماشینای مختلف وجود داشت سوار لامبورگینی شد و به من اشاره کرد بشینم منم با تردید رفتم جلو و سوار شدم و راه افتاد افتاب داشت غروب میکرد و نورش روی اب دریا افتاده بود و غرق منظره رو به روم شدم که اهنگ مورد علاقم پخش شد ی اهنگ ملایم که حس خوبی به ادم میداد بعد 1 ساعت که تو جاده بودیم رسیدیم به شهر و یونگی سرعت ماشین رو بیشتر کرد که بعد 10 مین رسیدیم جلوی معروف ترین پاساژ کره و همینطور سئول داشتم نگاه پاساژ میکردم که یونگی ی حرکت غیر منتظره زد و....
تا درودی دیگر به درود✋🏻
ویو هوپی
بردم پیش کمد لباسا و ی تیشرت سفید گشاد و ی شلوار بگ داد بهم و از اتاق رفت بیرون منم پوشیدم و رفتم بیرون که دیدم ی کت و شلوار مشکی پوشیده که خیلی جذابش کرده بود.... وایسا اینا چیه کهمن میگم مگه دیوونه شدم؟؟ بیخیال افکارم شدم و رفتم پیشش پشتش به من بود صداش زدم برگشت سمتم و لبخندی دز
یونگی. خیلی کیوت شدی تو این لباسا
هوپی. ها؟!
یونگی هیچی بیا بریم *لبخند*
هوپی. اوهوم
رفتیم تو پارکینگ که کلی ماشینای مختلف وجود داشت سوار لامبورگینی شد و به من اشاره کرد بشینم منم با تردید رفتم جلو و سوار شدم و راه افتاد افتاب داشت غروب میکرد و نورش روی اب دریا افتاده بود و غرق منظره رو به روم شدم که اهنگ مورد علاقم پخش شد ی اهنگ ملایم که حس خوبی به ادم میداد بعد 1 ساعت که تو جاده بودیم رسیدیم به شهر و یونگی سرعت ماشین رو بیشتر کرد که بعد 10 مین رسیدیم جلوی معروف ترین پاساژ کره و همینطور سئول داشتم نگاه پاساژ میکردم که یونگی ی حرکت غیر منتظره زد و....
تا درودی دیگر به درود✋🏻
۴.۱k
۲۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.