پارت-هشتم

#پارت-هشتم

فردا ی اون روز رفتیم سر قرار

اون واقعاً عجیب شده بود داشتیم

تو جاده راه می رفتیم که اون

دست منو گرفت وای دستاش

خیلی جذاب و نرم بود🥺

کوک..رسیدیم

من..باش

رفتیم داخل و هیچ کس نبود

من..چرا این جا هیچ کس نیست

کوک.. اجاره کردم

من..چرا

کوک..دوست ندارم تو جمع باشم

و می خوام الان فقط تو کنارم

باشی (عکس رستوران اسلاید دو)

من..ع بیا بریم. اون جا خوشگله

دستش رو کشیدم رفتیم

نشستیم

گارسون‌..چی میل دارید

کوک.. چی می خوای

منم چنتا‌ چیز سفارش دادم

آوردن (عکس غذا اسلاید سه)

بعد غذا مون رو خوردیم خیلی

خوشمزه بود

من..از کی از من خوشت میاد

کوک..از وقتی که گربه بودم

من.. واقعاً !؟

کوک..آره مگه چیه

من.. هیچی فقط زمان زیادیع

کوک..ع آره

من..چرا دوسم داری ؟

کوک..چون دوست داشتنی

من.. واقعاً

کوک..آره

من..بنظر خودم که اصلا اون

جوری نیستم

(🍒لایک کن تا این جا خوندی🍒)

کوک.. وقتی من می‌گم هستی

یعنی هستی
😳
من..من فکر میکردم اگه انسان

شی کیوت می شی

کوک..نیستم

من..می دونی بیشتر جذابی تا

کیوت

کوک..توچی دوست داری

من..ها

کوک..دوست داری چجوری باشم

من..مگه دست منه تو هر جور

که می خوای می تونی باشی

کوک..برای این که تو رو عاشق

خودم کنم باید جوی که تو

می خوای باشم

من..من نمی خوام عاشق کسی

بشم که ادای کسی که خودش

نیست رو در بیاره

کوک..من کلاً هر روز یه مودم

یک روز کیوت 🥺 یک روز جذاب🤤

یک روز عصبانی یک روز مهربونم

من..😄

بعد کلی حرف بر گشتیم

(لایک و کامنت یادت نره💖🧸)