هوالمحبوب
هوالمحبوب
راستش بعد از ماجرای احمد فکر میکردم سخت ترین امتحان خدا رو پشت سر گذاشتم. امتحانِ ایمان...
ماجرای عجیبی بود. یه جور حماقت عجیب. انگار داشتم قدرت خدا رو به چالش میکشیدم به خیال احمقانه خودم.
گاهی آدم تلنگر نیاز داره. تلنگرهای به موقع میتونه عاقبت آدم رو بخیر کنه...
اون زمان یه استادی بهم گفت:
من نمیفهمم چی تو دنیا اینقدر ارزش داره که زندگیتو جهنم کردی...
مطمئنم خودش هم اونموقع متوجه نشد چی گفت اما مگه اثر حرف به گوینده است؟
اثر هیچی تو دنیا به آدم نیست...
تقریبا مطمئن بودم بعد ماجرای احمد امتحان سخت تری در پیش دارم... اما یه درصد هم فکر نمیکردم اینقدر سنگین باشه... اونقدر که منو ببره تا مرز ناامیدی که بزرگترین گناهه...
من... الهام جعفری... آدمی که تمام زندگیش با امید به خدا نفس کشیده بود حالا درگیر امتحانی شده بود که تمام سرمایه ایمانیش رو به چالش میکشید...
خیلی روزای سختی بود... اما گذشت...
گذشت چون هیچ چیز تو دنیا ارزش جهنم رو نداره...
گذشت چون دنیا همه چیز نیست که هیچ... دنیا هیچیه...
متاع غرور...
مرتضی غضنفرپور که سال تا ماه پیام نمیداد اومد دیدنم... گفت : چی برات مهمه... گفتم: هیچی...
ولی دیدم مهمه هنوز...
هنوز لبخند رضایت خدا مهمه...
هنوز اینکه خدا بهم افتخار کنه مهمه...
هنوز مهمه برگرده به همه بگه : الهام بنده منه... خودم خلقش کردم...
هنوزم ایمان خدا به من مهمه...
و من بلند شدم...
بلند شدم چون کسی شبی به خوابم اومد و بهم گفت بین دوتا انگشت منو ببین...
و من دیدم هیچ چیز دنیا ارزش چشمهای غمگین خدا و اولیای خدا رو نداره...
و من دیدم که تنهام و تنهایی واقعیت عالمه...
و من دیدم توی دنیای من، بقیه ابزار امتحانند...
و اگر کفر نبود میگفتم من خدا رو دیدم که سمت دیگه عالم منتظر و مشتاق بهم نگاه میکرد...
ورق دیگه ای از کتاب زندگی من کنار رفت...
و من یه قدم به خودم نزدیکتر شدم...
می ارزید؟!
لبخند رضایت خدا به همه چیز می ارزه...
#الهام_جعفری
راستش بعد از ماجرای احمد فکر میکردم سخت ترین امتحان خدا رو پشت سر گذاشتم. امتحانِ ایمان...
ماجرای عجیبی بود. یه جور حماقت عجیب. انگار داشتم قدرت خدا رو به چالش میکشیدم به خیال احمقانه خودم.
گاهی آدم تلنگر نیاز داره. تلنگرهای به موقع میتونه عاقبت آدم رو بخیر کنه...
اون زمان یه استادی بهم گفت:
من نمیفهمم چی تو دنیا اینقدر ارزش داره که زندگیتو جهنم کردی...
مطمئنم خودش هم اونموقع متوجه نشد چی گفت اما مگه اثر حرف به گوینده است؟
اثر هیچی تو دنیا به آدم نیست...
تقریبا مطمئن بودم بعد ماجرای احمد امتحان سخت تری در پیش دارم... اما یه درصد هم فکر نمیکردم اینقدر سنگین باشه... اونقدر که منو ببره تا مرز ناامیدی که بزرگترین گناهه...
من... الهام جعفری... آدمی که تمام زندگیش با امید به خدا نفس کشیده بود حالا درگیر امتحانی شده بود که تمام سرمایه ایمانیش رو به چالش میکشید...
خیلی روزای سختی بود... اما گذشت...
گذشت چون هیچ چیز تو دنیا ارزش جهنم رو نداره...
گذشت چون دنیا همه چیز نیست که هیچ... دنیا هیچیه...
متاع غرور...
مرتضی غضنفرپور که سال تا ماه پیام نمیداد اومد دیدنم... گفت : چی برات مهمه... گفتم: هیچی...
ولی دیدم مهمه هنوز...
هنوز لبخند رضایت خدا مهمه...
هنوز اینکه خدا بهم افتخار کنه مهمه...
هنوز مهمه برگرده به همه بگه : الهام بنده منه... خودم خلقش کردم...
هنوزم ایمان خدا به من مهمه...
و من بلند شدم...
بلند شدم چون کسی شبی به خوابم اومد و بهم گفت بین دوتا انگشت منو ببین...
و من دیدم هیچ چیز دنیا ارزش چشمهای غمگین خدا و اولیای خدا رو نداره...
و من دیدم که تنهام و تنهایی واقعیت عالمه...
و من دیدم توی دنیای من، بقیه ابزار امتحانند...
و اگر کفر نبود میگفتم من خدا رو دیدم که سمت دیگه عالم منتظر و مشتاق بهم نگاه میکرد...
ورق دیگه ای از کتاب زندگی من کنار رفت...
و من یه قدم به خودم نزدیکتر شدم...
می ارزید؟!
لبخند رضایت خدا به همه چیز می ارزه...
#الهام_جعفری
۷.۳k
۲۳ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.