عشق در شرکت p24

ا/ت
رفتیم پایین برای شام
~بیان سر میز
_باشه
_دختر ا/ت
×بله
~چرا گونهات قرمز شده
×گونه هام نه
~چرا شده
+اره قرمز شده
×واقعا بزار ببینم(آینه رو از کیفش در می آره)
×وای چرا قرمز شده(وای الان ضایع میشه گونه هام قرمز شده است) تو فکرش میگه
×چیزی گرمه بخاطر همونه حتما
~آهان
×خاله جان کمک نمیخا
÷او دخترم نه نمیخاد با برو بشین
×نه بزارید کمک کنم
÷باشه.

بعد شام
+خوب آقای مین واقعا بابت همه چی ممنونم دیگه رفع زحمت میکنیم.
~بودی تا حالا
+نه دیگه دیره وقته بریم
~باشه هر جور خودتون میدونید
+پس خدافظ بازم ممنون )باهم دست میدم)
×خدافظ آقای مین ممنون
×خدافظ خاله جان از شما هم ممنونم
÷خوا هش میکنم عزیزم
~خواهش میکنم دخترم
_خدافظ
×خدافظ
+خداحافظ

تو ماشین
+خوب چرا رفتی تو اتاقش
×وا خوب چی کار میکردم دیگه پدرش گیر داده بود نمیشدکه تازه خودت گفتی برو
+خوب حالا چیکار کردید
×مثلاً انتظار داشتی چیکار کنیم؟
+هیچی
×آهان جون خودت

پرش زمانی به خونه
×جیمین
+ بله
×میگم فردا می‌خوام برم یه مهمونی اجازه میدی
+واسه چی
×خوب دعوت شدم توروخدا(قیافه کیوت)
+وایی باشه قیافت این جوری نکن
×وایی مرسی (بغلش کردی گونش بوسید)

سلام ببخشید دیر شد