وقتی تصادف کرد و...
پارت ۳
ات ویو
دیدم کوک داره میاد سمتم کمرم گرفت و لبش گذاشت رو لبم خودم ازش جدا کردم
ات:چیکار میکنی
دوباره شروع کرد به طرز وحشیانه ای لبم میخورد براید استایل بغلم کرد و برد بالا انداختم رو تخت و سرش برد تو گردم کیس مارک گذاشت بعد لباسش و لباسم دراورد و...
ات:اههه کوک
کوک:بگو ددی
ات:جیغغغ(شروع کرد به گریه کردن)
کوک:چیشده
ات:خیلی هق...درد میکنه هق(گریه)
کوک اومد کنارم دراز کشید منو گرفت تو بغلش و خوابیدیم
فردا:
ات ویو
صبح با ی دل درد شدید از خواب بیدار شدم کوک نبود به سختی بلند شدم رفتم ی دوش گرفتم و رفتم پایین ی میز پر از غذا چیده شده بود و ی نامه روی میز دیدم برداشتم بازش کردم
نامه:
صبح بخیر،بخاطر دیشب واقعا معذرت میخوام دست خودم نبود خیلی تحریک شده بودم،بابت همه چی ممنونم بیشتر از این بهت زحمت نمیدم،خداحافظ
کوک
قطره های اشکم بی اختیار میریخت و تبدیل به گریه شدیدی شد
ات:😭
ات:عوضی من بهت اعتماد کردم تو رو تو خونم راه دادم کثافتتت(داد)
گلدونی که دم دستم بود رو زدم شکوندم...
کوک ویو
من دیشب به ینفر تجاوز کردم و این واقعا حس بدی بود میخواستم برم تا ازش معذرت خواهی کنم ولی نمیتونم تو چشاش نگاه کنم من در مقابل تمام خوبی هاش ازش سوء استفاده کردم...
ادامه دارد...
ات ویو
دیدم کوک داره میاد سمتم کمرم گرفت و لبش گذاشت رو لبم خودم ازش جدا کردم
ات:چیکار میکنی
دوباره شروع کرد به طرز وحشیانه ای لبم میخورد براید استایل بغلم کرد و برد بالا انداختم رو تخت و سرش برد تو گردم کیس مارک گذاشت بعد لباسش و لباسم دراورد و...
ات:اههه کوک
کوک:بگو ددی
ات:جیغغغ(شروع کرد به گریه کردن)
کوک:چیشده
ات:خیلی هق...درد میکنه هق(گریه)
کوک اومد کنارم دراز کشید منو گرفت تو بغلش و خوابیدیم
فردا:
ات ویو
صبح با ی دل درد شدید از خواب بیدار شدم کوک نبود به سختی بلند شدم رفتم ی دوش گرفتم و رفتم پایین ی میز پر از غذا چیده شده بود و ی نامه روی میز دیدم برداشتم بازش کردم
نامه:
صبح بخیر،بخاطر دیشب واقعا معذرت میخوام دست خودم نبود خیلی تحریک شده بودم،بابت همه چی ممنونم بیشتر از این بهت زحمت نمیدم،خداحافظ
کوک
قطره های اشکم بی اختیار میریخت و تبدیل به گریه شدیدی شد
ات:😭
ات:عوضی من بهت اعتماد کردم تو رو تو خونم راه دادم کثافتتت(داد)
گلدونی که دم دستم بود رو زدم شکوندم...
کوک ویو
من دیشب به ینفر تجاوز کردم و این واقعا حس بدی بود میخواستم برم تا ازش معذرت خواهی کنم ولی نمیتونم تو چشاش نگاه کنم من در مقابل تمام خوبی هاش ازش سوء استفاده کردم...
ادامه دارد...
۱.۵k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.