تپش قلب پارت ۷
میخواست بیاد سمت گردنم یهو تهیونگ اومد تهیونگ:شماها دارید چیکار میکنید همون موقع از هم فاصله گرفتیم من:ت ت تهیونگ تهیونگ:شماها کی رابطه داشتین من باید از یکی دیگه بشنوم من:مگه میتونستیم بگیم خوب برای خودمون بد میشد تهیونگ رفت سمت جونگ کوک تهیونگ:بلخره کار خودتو کردی میدونستم من:تهیونگ با جونگ کوک کاری نداشته باش آره فهمیدی ما همدیگرو دوست داریم اصلا مشکلت با رابطه ما چیه من جونگ کوک و دوست دارم اونم دوسم داره همو موقع تهیونگ یه کشیده زد تو صورتم سرم پایین کوک:یورا تهیونگ تو رو خواهرت دست بلند میکنی هانننن تهیونگ:صداتو نبر بالا خواهرمه من:جونگ کوک ولش کن همون موقع از در خونه رفتم بیرون دوییدم گریه گریه صدام کردن جواب ندادم دور شدم خیلی دور شدم کوک:یورا یورا صبر کن عزیزم صبر کن من:جونگ کوک ولم کن کوک:زندگیم وایسا خیلی ازم دور بود من باید از تو خیابون رد میشدم رد شدم همون موقع یه ماشین اومد زد بهم (الفاتح☺😂)
از زبون جونگ کوک
از تو خیابون رد شد همون موقع یه ماشین اومد زد بهش من:یورا دوییدم سریع رفتم سمتش از رو زمین بلندش کردم من:یورا یورا هنوز بهوش بود یورا:جوجوجونگ کوک دستشو رو صورتم گذاشت خون میومد از سروکلش همون موقع بیهوش من:یورا یورا نه چشماتو وا کن عشقم همون موقع به اورژانس زنگ زدم اومد منم رفتم تا تو بیمارستان وسطای راه یه لحظه قلبش وایساد اما بعد برگشت رسیدیم بیمارستان سریع بردنش تو اتاق عمل و منم بیرون موندم زنگ زدم به تهیونگ من:بیا ببین چیکار کردی یورا تصادف کرد تهیونگ:چییییی کودوم بیمارستان من:sgj(از خودم در اوردم😂)بعد قطع کردم همون موقع دکتر اومد بیرون من:دکتر حالش خوبه دکتر:همون مریضی که آوردین من:بله حالش خوبه تونستیم جلوی خون ریزیو بگیریم به موچ دستش آسیب وارد شد سرشم یه ضربه کوچیک خورده که باعث شده خون ریزی کنه من:الان حالش خوبه دکتر:باید صبر کنیم بهوش بیاد من:ممنون بعد رفت نشستم همونجا همون موقع تهیونگ و بقیه اومدن تهیونگ:کجاست آجیم کو کوک:تا الان تو اتاق عمل بودن جلو خونریزیو گرفتن الان حالش خوبه تهیونگ:آه چرا اون سیلیو زدم چرا من تو عمرم حتی یه بار روش دست بلند نکردم هرچند مدت زمان کمی باهم بودیم من:تو اگه اون سیلیو بهش نمیزدی و باهامون موافقت میکردی الان یورا نمیرفت بیرون و تصادف کنه برو خداروشکر کن طوریش نشده تهیونگ:من اصلا نفهمیدم چی شد به خودم اومدم دیدم زدم تو گوشه خواهر خودم من:اگه الان بهوش بیاد نخواد ببینتت میخوای چیکار کنی تهیونگ:کاش دستم میشکست اون سیلیو نمیزدم کاش حداقل خودشم میزد همون موقع دکتر اومد من:دکتر میتونیم ببینیمش دکتر:فقط دو نفر من:تهیونگ بریم تهیونگ:خیله خوب بریم رفتیم تو و تهیونگ رفت جلو
از زبون جونگ کوک
از تو خیابون رد شد همون موقع یه ماشین اومد زد بهش من:یورا دوییدم سریع رفتم سمتش از رو زمین بلندش کردم من:یورا یورا هنوز بهوش بود یورا:جوجوجونگ کوک دستشو رو صورتم گذاشت خون میومد از سروکلش همون موقع بیهوش من:یورا یورا نه چشماتو وا کن عشقم همون موقع به اورژانس زنگ زدم اومد منم رفتم تا تو بیمارستان وسطای راه یه لحظه قلبش وایساد اما بعد برگشت رسیدیم بیمارستان سریع بردنش تو اتاق عمل و منم بیرون موندم زنگ زدم به تهیونگ من:بیا ببین چیکار کردی یورا تصادف کرد تهیونگ:چییییی کودوم بیمارستان من:sgj(از خودم در اوردم😂)بعد قطع کردم همون موقع دکتر اومد بیرون من:دکتر حالش خوبه دکتر:همون مریضی که آوردین من:بله حالش خوبه تونستیم جلوی خون ریزیو بگیریم به موچ دستش آسیب وارد شد سرشم یه ضربه کوچیک خورده که باعث شده خون ریزی کنه من:الان حالش خوبه دکتر:باید صبر کنیم بهوش بیاد من:ممنون بعد رفت نشستم همونجا همون موقع تهیونگ و بقیه اومدن تهیونگ:کجاست آجیم کو کوک:تا الان تو اتاق عمل بودن جلو خونریزیو گرفتن الان حالش خوبه تهیونگ:آه چرا اون سیلیو زدم چرا من تو عمرم حتی یه بار روش دست بلند نکردم هرچند مدت زمان کمی باهم بودیم من:تو اگه اون سیلیو بهش نمیزدی و باهامون موافقت میکردی الان یورا نمیرفت بیرون و تصادف کنه برو خداروشکر کن طوریش نشده تهیونگ:من اصلا نفهمیدم چی شد به خودم اومدم دیدم زدم تو گوشه خواهر خودم من:اگه الان بهوش بیاد نخواد ببینتت میخوای چیکار کنی تهیونگ:کاش دستم میشکست اون سیلیو نمیزدم کاش حداقل خودشم میزد همون موقع دکتر اومد من:دکتر میتونیم ببینیمش دکتر:فقط دو نفر من:تهیونگ بریم تهیونگ:خیله خوب بریم رفتیم تو و تهیونگ رفت جلو
۵۰.۲k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.