خوش خط بخوان مهناز یا بهناز یا شهناز
#خوش_خط_بخوان_مهناز_یا_بهناز_یا_شهناز
#این_نامه_را_خوش_خط_بخوان |
#میم_اصانلو |
من؟
تو؟
چه واژه های خودشیفته اے، مهناز!
.
این برهه از زمان را نمی شود صرف کلمات "کلیشه" کرد! آخر کاروانِ افکار به سمت جمله ے "نعم حُسَیْن و نعم المولا " در حرکت است و به زبان خودت بگویم؛ به سمت کلمات "مارک دار"!
.
سلول به سلول کلماتم، عزم سفر دارد به آنجا که؛ کسی خودش را سپر بلا کرد تا قصه ے "کرب" دوباره نشود تکرار...
.
"کرب" یعنی غم! غم از دست رفتن انسانیت نه جگرگوشه ها، رقیه را فدا کردن تا زنده بماند معنای "انسان"!
.
و تناقض تو...
از این جمله به بعد می شد آغاز!
کودکی را در "ناز غرب" به دنیا آوردن
و ناز کردن برای یک "ایران" ؟
.
این را همه فهمیدند از خواص تابه عوام، پس همین یک جمله کفایت می کند "برای مهر و موم ترین دل ها"...!
.
دوست دارم حرف های جدید بزنم برای گوش های شنوا: آری!همه ی ما به حماسه سرایی علاقه داریم؛ رستم، زال و اسفندیار! حماسه ی نژاد، قوم، حماسه ی آب و خاک... اما یک جا این حماسه می رسد به مافوق حماسه ها! جایی که "عرب و عجم" نمی شناسد و یا بُلد کردن نام کشور "ایران یا عربستان!"
.
آنجا حماسه معنا می شود در پوچی "این و آن" و تجلی در "او" است، ختم کلام!
.
حق پرستی، حماسه ے مردی است با نام حسین علیه السلام که تسلیم نمی شود مقابل سپاه کفر حتی در تقدیم جان و بالاتر از جانش، علی اکبر، ابالفضل، خواهر قد خمیده یا از سه ساله تا طفلی شیرخوار... به همین دلیل "حب الحسین یجمعنا" عاشورا راه می اندازد در دلها...!
ذکر ادله مهم است برای عاشق شدن به معنی کلمه، براے روبر شدن با واقعیت لغات!
.
این نامه را با خون نوشتم، لطفا با چشم دل، خوش خط بخوان وگرنه هشتک گذاشتن کنار کلمات که می تواند کار مهناز باشد یا بهناز یا شهناز...!
#این_نامه_را_خوش_خط_بخوان |
#میم_اصانلو |
من؟
تو؟
چه واژه های خودشیفته اے، مهناز!
.
این برهه از زمان را نمی شود صرف کلمات "کلیشه" کرد! آخر کاروانِ افکار به سمت جمله ے "نعم حُسَیْن و نعم المولا " در حرکت است و به زبان خودت بگویم؛ به سمت کلمات "مارک دار"!
.
سلول به سلول کلماتم، عزم سفر دارد به آنجا که؛ کسی خودش را سپر بلا کرد تا قصه ے "کرب" دوباره نشود تکرار...
.
"کرب" یعنی غم! غم از دست رفتن انسانیت نه جگرگوشه ها، رقیه را فدا کردن تا زنده بماند معنای "انسان"!
.
و تناقض تو...
از این جمله به بعد می شد آغاز!
کودکی را در "ناز غرب" به دنیا آوردن
و ناز کردن برای یک "ایران" ؟
.
این را همه فهمیدند از خواص تابه عوام، پس همین یک جمله کفایت می کند "برای مهر و موم ترین دل ها"...!
.
دوست دارم حرف های جدید بزنم برای گوش های شنوا: آری!همه ی ما به حماسه سرایی علاقه داریم؛ رستم، زال و اسفندیار! حماسه ی نژاد، قوم، حماسه ی آب و خاک... اما یک جا این حماسه می رسد به مافوق حماسه ها! جایی که "عرب و عجم" نمی شناسد و یا بُلد کردن نام کشور "ایران یا عربستان!"
.
آنجا حماسه معنا می شود در پوچی "این و آن" و تجلی در "او" است، ختم کلام!
.
حق پرستی، حماسه ے مردی است با نام حسین علیه السلام که تسلیم نمی شود مقابل سپاه کفر حتی در تقدیم جان و بالاتر از جانش، علی اکبر، ابالفضل، خواهر قد خمیده یا از سه ساله تا طفلی شیرخوار... به همین دلیل "حب الحسین یجمعنا" عاشورا راه می اندازد در دلها...!
ذکر ادله مهم است برای عاشق شدن به معنی کلمه، براے روبر شدن با واقعیت لغات!
.
این نامه را با خون نوشتم، لطفا با چشم دل، خوش خط بخوان وگرنه هشتک گذاشتن کنار کلمات که می تواند کار مهناز باشد یا بهناز یا شهناز...!
۲۸۵
۰۶ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.