شکلات تلخ'
شکلات تلخ'
ᵖᵃʳᵗ'₄₇
-مگه بهت نمیگم یکم دیگه صب کن حالش خوب بشه میارمش
:چند کامیون مواد از دست دادیم......اون دختررو بیار هرچه زودتر
-چرا نمیخوای بفهمی...اون دختره همچیو بهم میریزه
:به من ربطی نداره اون هرزه اتو هرچه زودتر میاری پیشم
+پس منظورش من بودم...اون میخواد منو بفرشه.....اخ سرم....دخترک اون مکانو ترک کرد و رفت خونه......کاغذو و مدادی دست گرفت و نامهای نوشت
+با رفتن من همچی درست میشه
چاقو رو سمت شکمش برد
-داری چه غلطی میکنی
+نزدیک نیا
دخترک همنطور عقب میومد و وسرک همونقد نزدیک میشد
-تو؟
پسرک برای پرت کردن حواس دخترک این کلمه رو گفت و خواست سمتش بره و چاقو رو ازش بگیره...................
ᵖᵃʳᵗ'₄₇
-مگه بهت نمیگم یکم دیگه صب کن حالش خوب بشه میارمش
:چند کامیون مواد از دست دادیم......اون دختررو بیار هرچه زودتر
-چرا نمیخوای بفهمی...اون دختره همچیو بهم میریزه
:به من ربطی نداره اون هرزه اتو هرچه زودتر میاری پیشم
+پس منظورش من بودم...اون میخواد منو بفرشه.....اخ سرم....دخترک اون مکانو ترک کرد و رفت خونه......کاغذو و مدادی دست گرفت و نامهای نوشت
+با رفتن من همچی درست میشه
چاقو رو سمت شکمش برد
-داری چه غلطی میکنی
+نزدیک نیا
دخترک همنطور عقب میومد و وسرک همونقد نزدیک میشد
-تو؟
پسرک برای پرت کردن حواس دخترک این کلمه رو گفت و خواست سمتش بره و چاقو رو ازش بگیره...................
۳.۴k
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.