سلام آکانی'ز🌟
سلام آکانی'ز🌟
همه یه پایانی دارن اینم پایان من هست
از ویپاپ برای همیشه میرم و هیچوقت برنمیگردم
وقتی اولین بار به ویپاپ اومدم احساس خیلی خیلی خوبی داشتم که حتی نمیتونم توصیف کنم
انگار به اینجا متعلق بودم و بلاخره خود واقعیم رو پیدا کرده بودم واقعا خیلی خوب بود
با جینا و میرا و یونا آشنا شدم و بعدا با لینا و هیناتا آشنا شدم که همشون الان دیس شدن
بعد دوسال تصمیم گرفتم یه نسلی بزنم اون موقع بود که با سنجو و لیرا و لیزا و سلین آشنا شدم
خاطرات خیلی خوبی رو باهاشون ساختم ولی بعد چند اتفاقی دیگه رفیق نیستیم
و بعدا با یه ریم آشنا شدم دقیقا زمانی بود که از زندگی خسته بودم
یه ریم مثل قرص انرژی بود خیلی مهربون و معروف بود و این من رو به هیجان میانداخت
بلاخره باهاش دوست شده بودم اکیپ قلدری زده بودیم که دقیقا اون موقع با فلورا آشنا شدم
یه دختر مهربونی با وایب مورد علاقم اونقدر دوست خوبی بود و هست که نمیتونم بهتون توصیف کنم
بعدا با مایا و ونسا آشنا شدم وایبی که میدادن واقعا پرستیدنی بود و بهشون وابسته شدم و هستم
و بعد با جیوون آشنا شدم خیلی وایب خوبی میده و انگار همه رو به خودش جذب میکنه وایبش واقعا خیلی مهربونه
و این خوبه داریم باهم یه کمپانی میزنیم به اسم ریچ کمپانی که میخوام موفق باشیم
بعد دوسال و نیم دیگه خسته شدم و این هم وقت بازنشستگی من از ویپاپ هست😉
اصلا ناراحت نیستم چون خاطرات خوبی با افراد موردعلاقم ساختم
هیترهام ، طرفدارام همشون رو دوست دارم چون هیتر ها باعث میشن پیشرفت کنم و فن ها باعث میشن عشق و علاقه به کارم بگیرم .
از ویپاپ میرم ولی هنوز توی ویسگون هستم.
و راستی بعد همه ی اینا با الگوم یعنی فالیسا دوست شدم و الان اون کازوهای من هس و خیلی دوسش دارممم
این نامه ی پایان زندگی واقعی شین رینا [ نیم اوایل دبیوم] یوکی [ رول اوایل ] قرمزی هست
⏤͟͟͞͞✮ در این سرزمین شادی ها ، شاد ترین بودم؛ شاهدخت قرمز ، شادی تا ابد نیست ،
بود ولی حالا دگر نیست . وقتش رسیده است ، آن دختر معمولی مزرعه دگر شاهدخت قصه اش نیست . . .
خداحافظ آکانی'ز🌟
_شین رینا
_ایزابلا تامیلا
_پارک رِی
_جئون آنجلا
@ابدی [ تا وقتی که بمیرم این پست می ماند ]
همه یه پایانی دارن اینم پایان من هست
از ویپاپ برای همیشه میرم و هیچوقت برنمیگردم
وقتی اولین بار به ویپاپ اومدم احساس خیلی خیلی خوبی داشتم که حتی نمیتونم توصیف کنم
انگار به اینجا متعلق بودم و بلاخره خود واقعیم رو پیدا کرده بودم واقعا خیلی خوب بود
با جینا و میرا و یونا آشنا شدم و بعدا با لینا و هیناتا آشنا شدم که همشون الان دیس شدن
بعد دوسال تصمیم گرفتم یه نسلی بزنم اون موقع بود که با سنجو و لیرا و لیزا و سلین آشنا شدم
خاطرات خیلی خوبی رو باهاشون ساختم ولی بعد چند اتفاقی دیگه رفیق نیستیم
و بعدا با یه ریم آشنا شدم دقیقا زمانی بود که از زندگی خسته بودم
یه ریم مثل قرص انرژی بود خیلی مهربون و معروف بود و این من رو به هیجان میانداخت
بلاخره باهاش دوست شده بودم اکیپ قلدری زده بودیم که دقیقا اون موقع با فلورا آشنا شدم
یه دختر مهربونی با وایب مورد علاقم اونقدر دوست خوبی بود و هست که نمیتونم بهتون توصیف کنم
بعدا با مایا و ونسا آشنا شدم وایبی که میدادن واقعا پرستیدنی بود و بهشون وابسته شدم و هستم
و بعد با جیوون آشنا شدم خیلی وایب خوبی میده و انگار همه رو به خودش جذب میکنه وایبش واقعا خیلی مهربونه
و این خوبه داریم باهم یه کمپانی میزنیم به اسم ریچ کمپانی که میخوام موفق باشیم
بعد دوسال و نیم دیگه خسته شدم و این هم وقت بازنشستگی من از ویپاپ هست😉
اصلا ناراحت نیستم چون خاطرات خوبی با افراد موردعلاقم ساختم
هیترهام ، طرفدارام همشون رو دوست دارم چون هیتر ها باعث میشن پیشرفت کنم و فن ها باعث میشن عشق و علاقه به کارم بگیرم .
از ویپاپ میرم ولی هنوز توی ویسگون هستم.
و راستی بعد همه ی اینا با الگوم یعنی فالیسا دوست شدم و الان اون کازوهای من هس و خیلی دوسش دارممم
این نامه ی پایان زندگی واقعی شین رینا [ نیم اوایل دبیوم] یوکی [ رول اوایل ] قرمزی هست
⏤͟͟͞͞✮ در این سرزمین شادی ها ، شاد ترین بودم؛ شاهدخت قرمز ، شادی تا ابد نیست ،
بود ولی حالا دگر نیست . وقتش رسیده است ، آن دختر معمولی مزرعه دگر شاهدخت قصه اش نیست . . .
خداحافظ آکانی'ز🌟
_شین رینا
_ایزابلا تامیلا
_پارک رِی
_جئون آنجلا
@ابدی [ تا وقتی که بمیرم این پست می ماند ]
۲.۱k
۲۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.