آرزو عجیب اما شیرین پارت: ۲۱
اوکینو: اکیپ من بیان تو اتاق کار واجب دارم باهاتون
جویی: اومدم
لایما: یکی من و کمک کنه من بلند شم !
سگ توله بیا بلند کن
اما: جدی میفرمایید؟! فلج نیستی که خودت بلند
گوگو: بیا لایما * گرفتن دست لایما *
اوکینو: آقایون اگه فال گوش وایستن دیگه هشدار نمیدم میدونید چه بلایی سرتون میاد
گوجو سوکونا مگومی دازای چویا و گتو : وادا !!!!
اندر اتاق *****
اوکینو: ببینید ، باید برای گتو یه دختر جور کنیم ، چون بدبخت اینطوری سینگل به گور میشه
لایما : گوجو سان خوبه
اوکینو: خفه !
لایما: کل ملت اونا رو با هم شیپ میکنن
اوکینو: یه وقت اگه بفهمم عکس لخت گتو و گوجو رو به اون دو نفر نشون دادید میکشمتون
جویی: من میگم نظرت چیه ساکای رو بگیم بیاد ؟
اوکینو: مگه فن گتو بود ؟
جویی: اره
لایما: اره بابا ! درسته هیچ اسکلی عاشق گتو نمیشه ولی خب چون اون اسکل بود عاشق گتو شده
گوگو: پس من میرم دنبال ساکای
اوکینو: لایما و گوگو و اما برید دنبال ساکای ولی بهش نگید که گتو اینجاست
لایما: راستی گوگو ... احيانا حامله ای؟
گوگو: اره
لایما: پشمام
اندر همه در حال ***
اوکینو : عشقم؟
گوجو: جانم ! بگو فدات شم
اوکینو : بیا اینجا
گوجو: جانم بگو
اوکینو: برای گتو یه دوست دختر پیدا کردیم
گوجو: واقعا؟ خوبه
اوکینو: اره بهش بگو
جویی: دازای ؟
دازای: بگو عزیزم
جویی: هیچی
دازای: هان
جویی: شب بخیر
دازای : ساعت ۲ ظهره
سوکونا: عزیزم؟! گوگو!! عشقم!
اوکینو : ببند دهن گشادو من با تو یکی کار دارم
گتو بدبخت که هیچی نمیگه
چویا : خب بنده ناکاهارا چویا هستم و از اخبار براتون میگم
طبق ضرباتی که سوکونا توسط جویی ، اوکینو خورده متاسفانه دیار باقی ودا کرده و داره داخل جهنم با توجی بندری میرقصه
تا اخبار فردا خدانگهدار
با ما همراه باشید
دازای: خیلی تاثیر گذار بود
جویی: اومدم
لایما: یکی من و کمک کنه من بلند شم !
سگ توله بیا بلند کن
اما: جدی میفرمایید؟! فلج نیستی که خودت بلند
گوگو: بیا لایما * گرفتن دست لایما *
اوکینو: آقایون اگه فال گوش وایستن دیگه هشدار نمیدم میدونید چه بلایی سرتون میاد
گوجو سوکونا مگومی دازای چویا و گتو : وادا !!!!
اندر اتاق *****
اوکینو: ببینید ، باید برای گتو یه دختر جور کنیم ، چون بدبخت اینطوری سینگل به گور میشه
لایما : گوجو سان خوبه
اوکینو: خفه !
لایما: کل ملت اونا رو با هم شیپ میکنن
اوکینو: یه وقت اگه بفهمم عکس لخت گتو و گوجو رو به اون دو نفر نشون دادید میکشمتون
جویی: من میگم نظرت چیه ساکای رو بگیم بیاد ؟
اوکینو: مگه فن گتو بود ؟
جویی: اره
لایما: اره بابا ! درسته هیچ اسکلی عاشق گتو نمیشه ولی خب چون اون اسکل بود عاشق گتو شده
گوگو: پس من میرم دنبال ساکای
اوکینو: لایما و گوگو و اما برید دنبال ساکای ولی بهش نگید که گتو اینجاست
لایما: راستی گوگو ... احيانا حامله ای؟
گوگو: اره
لایما: پشمام
اندر همه در حال ***
اوکینو : عشقم؟
گوجو: جانم ! بگو فدات شم
اوکینو : بیا اینجا
گوجو: جانم بگو
اوکینو: برای گتو یه دوست دختر پیدا کردیم
گوجو: واقعا؟ خوبه
اوکینو: اره بهش بگو
جویی: دازای ؟
دازای: بگو عزیزم
جویی: هیچی
دازای: هان
جویی: شب بخیر
دازای : ساعت ۲ ظهره
سوکونا: عزیزم؟! گوگو!! عشقم!
اوکینو : ببند دهن گشادو من با تو یکی کار دارم
گتو بدبخت که هیچی نمیگه
چویا : خب بنده ناکاهارا چویا هستم و از اخبار براتون میگم
طبق ضرباتی که سوکونا توسط جویی ، اوکینو خورده متاسفانه دیار باقی ودا کرده و داره داخل جهنم با توجی بندری میرقصه
تا اخبار فردا خدانگهدار
با ما همراه باشید
دازای: خیلی تاثیر گذار بود
۵.۷k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.