خونه
پارت چهارم ( لطفاً گزارش نکنید)
از زبان دازای: وای خدا چقدر ناز بود با اون چشمای درشت و اون صورت سفیدش مثل فرشته ها بود دوباره موهاش رو باز کرد ریخته رو صورتش بعد به یه درخت تکیه داد یه دفعه ای صداش رو شنیدم اون حرف زدنم بلد بود صداش مثل فرشته ها قشنگ بود داشت آهنگ میخوند:
A broken heart is all that’s left
یه قلب شکسته تنها چیزیه که واسم مونده
I’m still fixing all the cracks
هنوز دارم تیکه هاش رو جمع میکنم و کنار هم میزارم
Lost a couple of pieces when
چندتا از قطعه هاش رو گم کردم وقتی
I carried it, carried it, carried it home
داشتم می بردمش، می بردمش، می بردمش خونه
I’m afraid of all I am
از تمام چیزی که هستم می ترسم
My mind feels like a foreign land
ذهنم مثل یه سرزمین بیگانه میمونه
Silence ringing inside my head
صدای سکوت توی سرم می پیچه
Please, carry me, carry me, carry me
home
لطفا، منو ببر، منو ببر، منو ببر خونه
I’ve spent all of the love I saved
همه اون عشقی رو که نگه داشتم خرج کردم
We were always a losing game
رابطه ما یه بازی از پیش باخته بود
Small-town boy in a big arcade
یه پسر شهرستانی که توی یه آرکید (بازی بی پایان) بزرگم
I got addicted to a losing game
به این بازی که تهش می بازم معتاد شدم
Oh-oh-oh-oh, oh-oh-oh-oh
اووووه – اووو وه
All I know, all I know
همه چیزی که میدونم، همه چیزی که میدونم
Loving you is a losing game
عشق تو یه بازیه که توش باخت حتمیه
How many pennies in the slot?
چندتا سکه دیگه باید توی سوراخ بندازم؟
بلند شد از جاش و دوباره به طویله برگشت اون شب یه تصمیمی گرفتم که باید انجامش میدادم تصمیم گرفتم که بدستش بیارم ولی تا فردا صبر کردم و منتظر موندم
از زبان چویا: فردای اون روزی که رفتم کنار رود ته باغ اینقدر کار ریخته بود که نگو بلاخره با کمک آتسوشی تموم شد دم غروب رفتیم دوتایی رو پشت بوم انبار
= وای خیلی خسته شدم
منم ولی بلاخره تموم شد
به غروب خورشید نگاه کردیم خیلی قشنگ ولی دلگیر بود
= عه چویا اینجا رو یه پاکت سیگار اینجاست...آها ماله خودمه... میخوای ؟
تعجبی نداشت منو آتسو سیگار می کشیدیم ولی آتسو خیلی زیاد سیگار می کشید
یدونه ازش گرفتم الان فرصت خوبی بود که که ازش سوال کنم
آتسو
= بله
چرا اینقدر تند و زیاد سیگار می کشی بدت نمیاد ؟
( حالا من خودم از سیگار بدم میاد 😑)
= تو سیگار می کشی واسه لذت بردن
آره خوب معلومه
= ولی من سیگار می کشم که زود تر بمیرم
چرا آخه؟ فکر آکو رو نمیکنی؟
= وقتی حس کنی زندگی یه نفر رو نابود کردی آره اون تا قبل از اینکه باهاش آشنا بشم پیش دازای سان یه زندگی راحت داشت ولی من وقتی دیدمش و عاشقش شدم اون زندگیش بهم ریخت بخاطر من داره تو این خونه ی کوچیک زندگی می کنه به خاطر من یه سال از دانشگاه عقب افتاد...
یه حسی همیشه بهم میگه اگه وضع اطرافیانت اینه همش بخاطر توعه بدردنخوره...
از زبان دازای: وای خدا چقدر ناز بود با اون چشمای درشت و اون صورت سفیدش مثل فرشته ها بود دوباره موهاش رو باز کرد ریخته رو صورتش بعد به یه درخت تکیه داد یه دفعه ای صداش رو شنیدم اون حرف زدنم بلد بود صداش مثل فرشته ها قشنگ بود داشت آهنگ میخوند:
A broken heart is all that’s left
یه قلب شکسته تنها چیزیه که واسم مونده
I’m still fixing all the cracks
هنوز دارم تیکه هاش رو جمع میکنم و کنار هم میزارم
Lost a couple of pieces when
چندتا از قطعه هاش رو گم کردم وقتی
I carried it, carried it, carried it home
داشتم می بردمش، می بردمش، می بردمش خونه
I’m afraid of all I am
از تمام چیزی که هستم می ترسم
My mind feels like a foreign land
ذهنم مثل یه سرزمین بیگانه میمونه
Silence ringing inside my head
صدای سکوت توی سرم می پیچه
Please, carry me, carry me, carry me
home
لطفا، منو ببر، منو ببر، منو ببر خونه
I’ve spent all of the love I saved
همه اون عشقی رو که نگه داشتم خرج کردم
We were always a losing game
رابطه ما یه بازی از پیش باخته بود
Small-town boy in a big arcade
یه پسر شهرستانی که توی یه آرکید (بازی بی پایان) بزرگم
I got addicted to a losing game
به این بازی که تهش می بازم معتاد شدم
Oh-oh-oh-oh, oh-oh-oh-oh
اووووه – اووو وه
All I know, all I know
همه چیزی که میدونم، همه چیزی که میدونم
Loving you is a losing game
عشق تو یه بازیه که توش باخت حتمیه
How many pennies in the slot?
چندتا سکه دیگه باید توی سوراخ بندازم؟
بلند شد از جاش و دوباره به طویله برگشت اون شب یه تصمیمی گرفتم که باید انجامش میدادم تصمیم گرفتم که بدستش بیارم ولی تا فردا صبر کردم و منتظر موندم
از زبان چویا: فردای اون روزی که رفتم کنار رود ته باغ اینقدر کار ریخته بود که نگو بلاخره با کمک آتسوشی تموم شد دم غروب رفتیم دوتایی رو پشت بوم انبار
= وای خیلی خسته شدم
منم ولی بلاخره تموم شد
به غروب خورشید نگاه کردیم خیلی قشنگ ولی دلگیر بود
= عه چویا اینجا رو یه پاکت سیگار اینجاست...آها ماله خودمه... میخوای ؟
تعجبی نداشت منو آتسو سیگار می کشیدیم ولی آتسو خیلی زیاد سیگار می کشید
یدونه ازش گرفتم الان فرصت خوبی بود که که ازش سوال کنم
آتسو
= بله
چرا اینقدر تند و زیاد سیگار می کشی بدت نمیاد ؟
( حالا من خودم از سیگار بدم میاد 😑)
= تو سیگار می کشی واسه لذت بردن
آره خوب معلومه
= ولی من سیگار می کشم که زود تر بمیرم
چرا آخه؟ فکر آکو رو نمیکنی؟
= وقتی حس کنی زندگی یه نفر رو نابود کردی آره اون تا قبل از اینکه باهاش آشنا بشم پیش دازای سان یه زندگی راحت داشت ولی من وقتی دیدمش و عاشقش شدم اون زندگیش بهم ریخت بخاطر من داره تو این خونه ی کوچیک زندگی می کنه به خاطر من یه سال از دانشگاه عقب افتاد...
یه حسی همیشه بهم میگه اگه وضع اطرافیانت اینه همش بخاطر توعه بدردنخوره...
۱.۵k
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.